پایان نامه بررسی حقوق افراد دارای معلولیت در اسناد بین المللی و نظام حقوقی ایران
چکیده:
مهمترین سرمایه هر جامعهای اعضای آن جامعه صرف نظر از سنّ، جنس، توانایی، اعتقادات مذهبی و سیاسی و سایر تفاوتها به شمار میروند. افراد دارای معلولیت درصد قابل توجهی از جمعیت هر جامعه را شامل میشوند. با این وجود اغلب در سیاستها و برنامه ریزیها مغفول میمانند. آنچه که بیش از هر چیز افراد دارای معلولیت را با مشکل مواجه میسازد، نه تنها اختلالات و تفاوتهای جسمی و فیزیکی آنان نیست، بلکه نگرشها و برخوردهای منفی و ساختارهای نامناسب اجتماعی است که فرصتهای زندگی را از دسترس آنها خارج و منجر به انزوا و طرد افراد دارای معلولیت از جامعه و محیط اطراف میشود. لذا بهترین کار جهت کمک به این افراد شناخت مبتنی بر واقعیات و آگاهی از حقوق و توانایی آنهاست.
در کنوانسیون حقوق معلولان، “افراد دارای معلولیت شامل کسانی میشوند که دارای نواقص طویل المدت فیزیکی، ذهنی، فکری یا حسی میباشند که در تعامل با موانع گوناگون امکان دارد مشارکت کامل و مؤثر آنان در شرایط برابر با دیگران در جامعه متوقف گردد.”
برای پی بردن به محتوا و ابعاد حقوق افراد دارای معلولیت، باید به اسناد بین المللی مربوط مراجعه نمود. موضوع کرامت، برابری و عدم تبعیض همواره از اصول اولیه حاکم بر اسناد بین المللی بوده است و افراد دارای معلولیت بدون تردید از این اصول بهره مند میشوند. در سطح بین المللی برای اولین بار در اعلامیه حقوق کودک جامعه ملل، مصوب ۱۹۲۴ مساله حمایت از معلولان، مشخصاً کودکان دارای معلولیت ذهنی مورد توجه قرار گرفت. از آن پس افراد دارای معلولیت در اسنادی چون کنوانسیون حقوق کودک مورد توجه بوده و همچنین موضوع اسناد حقوق بشری مهمی قرار گرفتهاند. برنامه اقدام جهانی برای معلولان، قوانین استاندارد برابر سازی فرصتها، اعلامیه حقوق معلولان و در نهایت کنوانسیون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت جنبههای مختلف حقوق افراد دارای معلولیت در تمامی ابعاد زندگی را تدوین نمودهاند.
امروزه مشارکت افراد دارای معلولیت در تمام سطوح جامعه و عادی سازی آنان در برنامهها و قوانین، از سیاستهای اصلی توسعهای میباشد. در سالهای اخیر توجه روز افزونی نسبت به دستیابی افراد دارای معلولیت به استانداردهای زندگی و دستیابی به فرصتها بر پایه برابر با دیگران شده است که میتواند در بهبود زندگی ایشان مثمر ثمر واقع شود.
واژگان کلیدی: معلولیت، افراد دارای معلولیت، توانبخشی، اسناد بین المللی، زنان دارای معلولیت، کودکان دارای معلولیت، قانون جامع حمایت از معلولان.
بیان مساله
معلولیت بخشی از شرایط انسانی است که همواره و از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته است. تقریباً همهٔ افراد به طور دائم یا موقت در مقطعی از زندگیشان اختلال در سیستم بدنی را تجربه کردهاند. بیشتر خانوادههای گسترده دارای عضو معلول هستند و افراد بدون معلولیت ممکن است مسئولیت حمایت و مراقبت از دوستان و بستگان دارای معلولیت را عهده دار شوند.[1] زندگی با معلولیت نه تنها بر فرد تأثیر دارد بلکه آسیب پذیری کل خانواده را افزایش میدهد. برای مثال، خانوادهای که سرپرست معلول دارد ممکن است قادر به پرداخت هزینههای تحصیل کودکان نباشد و یا اعضای خانواده برای مراقبت از کودکان دارای معلولیت فرصتهای شغلی خود را از دست بدهند.
افزایش توجه به مقوله رفاه و استانداردهای زندگی و افزایش طول عمر، و پیشرفت علوم به طور کلی موجب افزایش توجه به موضوع مورد بحث میشود. اختلالات ممکن است از ابتدای تولد همراه انسان باشند و یا در مقاطعی از زندگی به دلایل متفاوت حادث شوند. در کشورهای مختلف با توجه به سبک زندگی، علل معلولیتها متفاوت است. در حالی که در کشورهای فقیر و کم درآمد، نبود امکانات بهداشتی مناسب، آب سالم، سوء تغذیه، بارداریهای نامناسب و پایین بودن سطح آگاهی زمینه ساز بروز معلولیت میشود در کشورهای توسعه یافته این مسائل کمتر اهمیت دارد. سبک زندگی متفاوت دراین کشورها بیشتر تصادفات، سوء مصرف الکل و مواد مخدر و مسائلی ازاین دست را به عنوان مهمترین علل معلولیتها مطرح میکند. با این وجود معلولیت یکی از ویژگیهای همهٔ جوامع، فقیر و غنی، میباشد. و استانداردهای مختلف زندگی به معنی انواع مختلف معلولیت است نه معلولیت کمتر.
پاسخها به معلولیت در طول تاریخ متفاوت بوده است. اما آنچه که ثابت مانده این است که افراد دارای معلولیت همواره جزیی از جامعه بشری بوده و در کنار سایرین زندگی میکردند. همچنان که معلولیت همیشه بخشی از شرایط انسانی خواهد بود. اما نحوه برخورد همیشه دوستانه و بر مبنای حقوق مساوی نبوده است. نگرشها در ابتدا با خرافات و مسائل ماورایی آمیخته بود. شیوع بیماریهای گوناگون با عوارض ناشناخته، مشکلات ناشی از بارداری و داستانهای افسانهای آمیخته با آنها، فرهنگی منفی را بر افراد دارای معلولیت حاکم میکرد. در شرایطی بهتر، از آنها به عنوان افرادی که شایسته ترحم و دلسوزیاند یاد میشد، که هیچ دخالتی در امور زندگیشان ندارند و تنها چشم امیدشان به کمکهای سایر افراد است. حال آنکه تجربهها و شواهد تاریخی نشان میدهد که اختلال در سیستم فیزیکی بدن نه تنها الزاماً محدودیت و انزوا را به دنبال ندارد بلکه در پارهای موارد همین افراد دارای معلولیت توانستهاند مبدائی نو در تاریخ بشریت ایجاد کنند. افرادی چون تامس ادیسون (مخترع و ناشنوا)، استفان هاوکینگ (فیزیکدان و فلج از دو دست و دو پا و ناتوان در تکلم)، لوئی بریل) مخترع الفبای نابینایان و نابینا) و لودویک ون بتهوون موسیقی دان ناشنوا این ادعا را ثابت میکنند.[2]
با پیدایش مسائل حقوق بشری، توجه به حقوق انسان سمت و سوی جدیدی گرفت. حقوق بشر بر مبنای نیازهای انسانی است. بر مبنای این حقوق نه تنها هر فرد به طور مساوی مستحق زندگی است بلکه لایق زندگی همراه با کرامت و شرافت است. حقوق بشر منابع و شرایط اساسی که برای زندگی شرافتمندانه لازم است معرفی میکنند. لذا دفاع از حقوق بشر در واقع دفاع از حیثیت انسانی است. حقوق بشر و آزادی از حقوق فطری انسانهاست. این واقعیت پایه اصلی و مدار بحث اعلامیه جهانی حقوق بشر را تشکیل میدهد. و در دیگر اسناد بین المللی نظیر میثاق بین المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی، کنوانسیون حقوق کودک و غیره انعکاس یافته است. کشورهای مختلف بارها این اصول بنیادین را تأیید نمودهاند.[3] اما در ادامه تبعیضات گذشته و طردهای اجتماعی، در این عرصه نیز توجه شایانی به حقوق افراد دارای معلولیت نشد. با شکل گرفتن گروهها و جنبشهای گروههای مختلف چون فعالیتهای حمایتی از زنان، کودکان و اقلیتها، افراد دارای معلولیت نیز وارد حقوق بشر شدند. در واقع توجه به حقوق معلولین در سطح وسیع از اوایل دهه هفتاد میلادی صورت گرفت. مجموعهای از اسناد به اشکال مختلف تدوین و تصویب شد که همه آنها در ترویج اصول و موازین و افزایش آگاهی نسبت به حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت مؤثر بودند. اختصاص موادی به افراد دارای معلولیت در کنوانسیونهای عام مانند کنوانسیون حقوق کودک و تصویب اسناد خاص معلولین، مانند برنامه اقدام جهانی، قوانین استاندارد برابر سازی فرصتها و کنوانسیون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت گامهای مهمی در این عرصه محسوب میشوند.
کنوانسیون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت تغییر بزرگی در حرکت از مدلهای اولیه ناتوانی تا آنچه که امروز مدل حقوق بشری نامیده میشود ایجاد کرد. در واقع آخرین و مهمترین سند بین المللی طراحی شده برای ورود افراد دارای معلولیت در جریان اصلی همکاریها و مذاکرات بین المللی است. حقوق افراد دارای معلولیت و اسناد آنها رابطه تنگاتنگ با دیگر اسناد حقوق بشری دارد. تمامی حقوق در نظر گرفته شده از قبیل حق حیات، زندگی خانوادگی، حق سلامت، آموزش و اشتغال، آزادی و غیره را در خود جای میدهد.
تحقق حقوق افراد دارای معلولیت مستلزم اعمال برنامهای جامع و کامل جهت رفع فوری تمامی تبعیضها و مشارکت آنها در جامعه بر مبنای برابر با سایرین است. لذا تبیین حقوق افراد دارای معلولیت از این حیث که تمامی ابعاد و جنبههای زندگی انسانی را شامل میشود و حوزههای گستردهای بر معلولیت تأثیر گذار است، امری است که به سهولت میسّر نمیشود. برای تعریف دقیق ضوابط و معیارهای حاکم بر این حقوق لازم است اسناد عام و خاص بین المللی و قوانین داخلی حمایت کننده این گروه آسیب پذیر را مورد بررسی قرار داد.
اهمیت موضوع
شناسایی و اعتبار بخشیدن به حقوق اساسی بشری به خودی خود از اهمیت والایی برخوردار است. افراد دارای معلولیت حداقل پانزده درصد جمعیت جهانی را به خود اختصاص میدهند. لذا بررسی حقوق این افراد و فراهم ساختن شرایطی جهت تحقق هرچه بهتر این حقوق که نتیجهای جز یکپارچگی افراد دارای معلولیت با جامعه و محیط اطراف خود و ایجاد برابری ندارد، لازمه پیشرفت و توسعه میباشد. در واقع رشد و شکوفایی هر جامعهای بستگی به چگونگی به کارگیری استعدادها و تواناییهای موجود در آن جامعه دارد.
اگرچه در اهداف توسعه هزاره سوم به افراد دارای معلولیت اشاره مستقیمی صورت نگرفته است با این وجود نیل به اهداف مذکور هم چون ریشه کنی فقر و گرسنگی، آموزش ابتدایی جهانی، برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان، ارتقای سلامت مادران و کاهش میزان مرگ و میر کودکان و ایجاد مشارکت جهانی برای توسعه بدون در نظر گرفتن شرایط، حقوق و بهره گیری از تواناییهای افراد دارای معلولیت و رساندن آنها به جایگاه بحقشان امکان پذیر نخواهد بود. اهمیت افراد دارای معلولیت برای توسعه در حدی است که کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت طی مادهای مهم در خصوص توسعه بین المللی (ماده ۳۲) از دول عضو میخواهد تا در همکاریهای خود افراد دارای معلولیت را بگنجانند. همچنین در نظارتهای صورت گرفته بر اجرای کنوانسیونها و توصیه نامههای بین المللی بر تغییرات حاصل شده در زندگی افراد دارای معلولیت توجه ویژه میشود.
پیشینه پژوهش
چندی است که افراد دارای معلولیت در زمره مهمترین موضوعات حقوق بشری قرار گرفتهاند. در ابتدا بیشتر بررسیها در حوزه سلامت صورت میپذیرفت و تنها از بعد پزشکی به معلولیت نگاه میشده است. از دهه ۷۰ قرن بیستم میلادی معلولیت به طور جدی وارد مسائل حقوق بین الملل و حقوق بشری گردید. اسناد مهمی را به خود اختصاص داده و موضوع بررسیهای گسترده قرار گرفته است. مطابق با توجهات جهانی محققان و پژوهشگران ایران نیز معلولیت را مدّ نظر قرار دادند. ابتدا تمرکز اصلی پژوهشها بر توانبخشی و بازتوانی افراد دارای معلولیت قرار داشته و کتابهایی از جمله مبانی توانبخشی نوشته سید مجید میرخانی و فرایند جاری توانبخشی ایران به اهتمام محمدتقی همرنگ یوسفی و کاظم نظم ده به نگارش در آمده است. مسائل حقوق بشری افراد دارای معلولیت، مناسب سازی شهری و غیره نیز موضوع کتابهایی قرار گرفتهاند. از آن جمله میتوان به کتاب تاملی بر حقوق معلولان از منظر کنوانسیون حقوق معلولان و سایر اسناد بینالمللی نوشته منوچهر توسلی و میرحسین کاویار و همچنین مقالات و آثار دکتر محمد کمالی اشاره نمود. با این وجود به اقشار آسیب پذیر در گروه افراد دارای معلویت کمتر توجه شده است. پژوهش حاضر بر آن است اهم حقوق مدون شده برای افراد دارای معلولیت در اسناد بین المللی و نظام حقوقی ایران را با تمرکز بر گروههایی که از تبعیضات مضاعف رنج میبرند مورد بررسی قرار دهد. و مقررات حاکم بر شرایط شغلی و استخدامی افراد دارای معلولیت که در برخی مطالعات چالش اصلی زندگی افراد دارای معلولیت شناخته شده است را مورد مطالعه قرار دهد. تا با شناخت نقاط ضعف و کاستیهای موجود راهی روشن و نو برای برابر سازی فرصتها و تحقق شعار “جامعهای برای همه” فراهم سازد.
سؤالات پژوهش
با توجه به اهمیت موضوع و اهدافی که از این بررسی مورد نظر است، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به سؤالات ذیل میباشد:
۱- افراد دارای معلولیت و حقوق آنها از چه جایگاهی در عرصه بین المللی برخوردارند؟
2- در نظام حقوق بینالمللی برای افراد دارای معلولیت به ویژه اقشار آسیب پذیر، از قبیل زنان و کودکان چه حقوقی در نظر گرفته شده است؟ و این حقوق چه ابعادی از زندگی بشری آنان را در بر میگیرد؟
3- قوانین ایران چه تعهداتی را برای دولت جهت تحقق حقوق افراد دارای معلولیت در نظر دارد؟ و آیا این اقدامات با مقررات بین المللی همسو میباشد؟
فرضیات پژوهش
با توجه به سؤالات مطرح شده، فرضیات پژوهش به شرح زیر میباشد:
_ با توجه به سابقه طرح مسائل حقوق بشری و افزایش روز افزون توجه به زوایای این حقوق و گروههای آسیب پذیر، افراد دارای معلولیت شرایط امیدوار کنندهای را تجربه میکنند. اما به دلیل دشواریهای موجود در تعاریف و مفاهیم معلولیت و عوامل متنوع تأثیر گذار بر آن و همچنین حوزههای گوناگون مرتبط با حقوق افراد دارای معلولیت این افراد هنوز به جایگاه خود آنطور که شایسته و بایسته است نرسیده و نیل به این مقصود مستلزم تلاشهای بیشتر است.
_ افراد دارای معلولیت به عنوان بخشی از افراد بشری، مستحق تمامی حقوق و آزادیهای اساسی بشری میباشند. لذا اسناد بین المللی و قوانین داخلی سعی بر این دارند که تمامی جنبههای زندگی این افراد را تحت پوشش قرار دهند.
_ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاکید ویژه بر منع تبعیض و برابری همه افراد دارد. قوانین پراکنده نیز در خصوص افراد دارای معلولیت در نظام حقوقی ایران به چشم میخورد. با فرض جامعیت اسناد بین المللی در این خصوص قوانین ملی و داخلی کاستیها و نارساییهایی را دارا میباشد.
اهداف پژوهش
تبیین چارچوب حقوقی برای افراد دارای معلولیت در پرتو اسناد بین المللی و تعیین جایگاه آنان در حقوق بشری، بررسی قوانین و مقررات داخلی در حوزه معلولیت همچنین مقارنه و تطبیق حقوق افراد دارای معلولیت در این دو عرصه به منظور ارائه راهکارهای تقنینی و اجرایی از جمله اهداف تهیه و تدوین پژوهش حاضر را تشکیل میدهد.
روش پژوهش
کتابخانهای؛ این پژوهش مروری است بر کتب، مقالههای موجود و مدارک منتشر شده توسط سازمان ملل و نهادهای وابسته، یافتههای سایر پژوهشگران و قوانین ایران و بررسی اسناد بین المللی.
ابزار گردآوری نیز فیش برداری و جستجو در بانکهای اطلاعاتی و منابع اینترنتی میباشد.
ساختار پژوهش
تحقیق حاضر از دو بخش تشکیل شده و هر بخش در دو فصل تنظیم گردیده است. در بخش اول ضمن ارائه چارچوبی مشخص از موضوع و بیان تعریف استاندارد، مسیری که جامعه بین الملل در طی سالیان به منظور احقاق هرچه بهتر حقوق افراد دارای معلولیت سپری کرده و چالشهای پیش روی آن، مورد مطالعه قرار میگیرد. در ادامه بررسی حقوق در نظر گرفته شده در اسناد بین المللی برای کودکان و زنان دارای معلولیت، مقررات مربوط به اشتغال افراد دارای معلولیت و قوانین داخلی مربوط، موضوع فصلهای یک و دو بخش دو را تشکیل میدهد. در نهایت پس از نتیجه گیری، تحقیق با ارائه پیشنهاداتی به پایان میرسد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.