پایان نامه بررسی عوامل مؤثر بر جنگلداری اجتماعی در حوزه رویشی کبیرکوه
چکیده:
جنگلداری اجتماعی تلاش همگانی در جهت شکل گیری جریانی از تولیدات جنگلی همراه با حفاظت و احیاء منابع جنگلی در دراز مدت برای منفعت رسانی به کل جامعه میباشد.
هدف از این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر جنگلداری اجتماعی در حوزه رویشی کبیرکوه (شهرستان دره شهر) میباشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق از نوع توصیفی و از بین تحقیقات توصیفی از نوع علی- رابطهای میباشد. جامعه آماری شامل افراد فعال ساکن در مناطق جنگلی شهرستان دره شهر بودهاند. روش نمونه گیری طبقهای تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شده است. آمار و اطلاعات از روشهای مطالعه اسنادی و کتابخانهای و نیز روش میدانی از طریق پرسشنامه گردآوری شده است. برای روایی پرسشنامه از نظرات و پیشنهادهای اصلاحی از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام و نیز کارشناسان خبره اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان ایلام استفاده شد، همچنین پایایی پرسشنامه با تعیین ضریب آلفای کرونباخ به میزان 89 درصد مشخص شد. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 استفاده شد. همچنین در این تحقیق برای آزمودن فرضیهها از ضریب همبستگی اتا و تحلیل رگرسیونی لجستیک استفاده شد. نتایج یافتهها نشان داد که بین متغیرهای سن، تعداد اعضای خانواده، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، شغل اصلی، درآمدسالانه، عوامل ارتباطی، عوامل ترویجی، عوامل اجتماعی و فرهنگی و عوامل سیاسی روستاییان و مشارکت آنها در جنگلداری اجتماعی رابطه مستقیم و معنی دار و بین متغیرهای جنسیت، مالکت زمین زراعی و نوع سوخت مصرفی رابطه معنی دار وجود ندارد. نتایج بیانگر آن است که عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل ارتباطی، عوامل ترویجی و ویژگیهای فردی بر متغیر مشارکت روستاییان در جنگلداری اجتماعی تأثیر گذار است.
واژههای کلیدی: جنگلداری اجتماعی، مشارکت مردمی، منابع طبیعی، عوامل ارتباطی، کبیرکوه، دره شهر
1-1- مقدمه
پایه و اساس اقتصاد جوامع بشری به حیات و شادابی عرصههای منابع طبیعی وابسته است و منابع طبیعی هر جامعه ثروت اصلی آن محسوب میگردد. وجود ارزشهای اقتصادی و زیست محیطی در منابع طبیعی، تکیه گاه مطمئنی برای تداوم بقای انسان و سایر موجودات زنده و تضمین کننده شکوفایی حیات و توسعه پایدار است.
در سالهای اخیر اقدامات گسترده و مفیدی در جهت مشارکت مردم و نهادهای دولتی و غیر دولتی برای همکاری و کمک در امر حفظ و احیای منابع طبیعی در ایران صورت گرفته است تشکیل بیش از 806 تعاونی منابع طبیعی، آموزش حدود یک میلیون نفر از بهره برداران و مردم، همکاری با بیش از 126 سازمان غیر دولتی، جلب همکاری 15 وزارتخانه و سازمان دولتی، همکاری با شوراهای اسلامی، سازماندهی محافظین افتخاری، واگذاری حدود 8 میلیون هکتار از مدیریت جنگلهای شمال و خارج از شمال ایران به مردم در قالب تعاونیهای جنگل و مدیریت منابع جنگلی، جلب مشارکت مردم برای سرمایه گذاری در امر تولید، اشتغال و توسعه جنگل و مرتع و ایجاد فضای سبز در قالب طرح طوبی از جمله فعالیتهای مشارکتی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در سالهای اخیر بوده است (سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور، 1379).
با وجود اقدامات مفید و مؤثر فوق متأسفانه مشارکت مردم در منابع طبیعی با مشکلات و موانع زیادی روبرو بوده است. برخی از مشکلات به مسائل ساختاری نظام اداری از جمله فقدان قوانین راهگشا برای مشارکت مردم، بروکراسی پیچیده، فقدان ظرفیت لازم برای پذیرش مشارکت مردم، عدم حمایت بانکها و نبود منابع اعتباری برای طرحهای منابع طبیعی بر میگردد. برخی از مشکلات مثل کم سوادی یا بیسوادی بهره برداران، کمبود تشکلهای مناسب برای سازماندهی آنان و فقدان انگیزه اقتصادی برای سرمایه گذاری مردم و بخش خصوصی ناشی از فقدان یک نظام کارآمد حمایتی و هدایتی میباشد. همچنین بعضی از طرحهای منابع طبیعی به گونهای طراحی شدهاند که بهره برداران و سرمایه گذاران تمایل کمتری به مشارکت در آنها دارند (شاعری، 1379).
1-2- بیان مسئله
کشور ایران دارای 4/12 میلیون هکتار جنگل میباشد که در پنج ناحیه رویشی جدا از هم واقع گردیدهاند. ناحیه رویشی زاگرس با حدود پنج میلیون هکتار با وسعتی معادل 40 درصد از کل جنگلها بیشترین سهم را دارا میباشد اما به دلایل ناشی از میزان افزایش جمعیت، ناموزونی و نابرابری نیازهای حیاتی و میزان تولیدات و خدمات، چرای بی رویه دام، توسعه اراضی کشاورزی، تأمین چوب جهت سوخت، سرشاخه زنی درختان و بسیاری عوامل دیگر جنگلهای این منطقه دچار تخریب شدید شده است که برخورد با چنین معضل و مشکلی مستلزم اتخاذ تصمیمات قاطع، همه جانبه و هماهنگ در ابعاد مختلف سیاست گذاری، طراحی و اجرا مبتنی بر اصول مشارکت در چار چوب توسعه پایدار میباشد و به ناچار باید در جهت رفع و کاهش این بحرانها به تدابیر و دخالتهای اندیشمندانه انسانی در فرآیند حفاظت، رشد و توسعه منابع طبیعی و محیط زیست متوسل شد. از طرف دیگر با توجه به اینکه وسعت زیاد این منابع، کار حفظ و نگهداری آنها را از عهده یک نهاد یا سازمان و حتی دولت به تنهایی ساقط کرده، بنابراین لازم است تمهیداتی در جهت مشارکت بیشتر مردم در حفاظت از منابع طبیعی اندیشیده شود (شریعتی و همکاران، 1384).
مساحت جنگلهای زاگرس که طول 1600 کیلومتر از رشته کوههای زاگرس از شمال غربی کشور تا جنوب شرقی در استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد و فارس را شامل میشود، معادل 550/561/5 هکتار برآورد میگردد. حجم خانوارهای استفاده کننده از هیزم در جنگل برای تأمین سوخت در روستاها و نقاط عشایری محدودههای جنگلی زاگرس حداقل 400 هزار خانوار برآورد و متوسط مصرف هر خانوار در طول سال 25 متر مکعب برآورد گردیده است (ابراهیم پور، 1378).
استان ایلام یکی از استانهای واقع در غرب کشور و جزء منطقه رویشی زاگرس میباشد. این استان در مجموع 11% جنگلهای زاگرس و 4% جنگلهای ایران، 97/4% کل مراتع رویشی زاگرس و 8% کل سطح مراتع ایران را به خود اختصاص داده است. از طرف دیگر 38/87% کل سطح استان را منابع طبیعی تشکیل دادهاند. سطح جنگلهای استان ایلام برابر 667/641 هکتار با غالبیت گونه بلوط و سطح مراتع استان برابر با 280/146/1 هکتار میباشد (سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری کشور، 1385).
مشارکت و همکاری مردم ایران زمین در حفاظت از منابع طبیعی قدمت طولانی دارد. طی قرون متمادی عرصههای وسیع منابع طبیعی توسط مالکان و بهره برداران عرفی حفاظت شده است، ولی به علت تغییرنظام های سنتی، تأکید بیش از حد بر مدیریت دولتی، عدم جایگزینی نظام مطلوب مشارکتی، افزایش جمعیت، فقر و فقدان آگاهیهای لازم، به تدریج عرصههای منابع طبیعی به کاربریهای زراعی و باغی تغییر یافته و آثار سوء آن به صورت سیل، خشکسالی، تغییرات آب و هوا، کاهش تنوع زیستی، فرسایش خاک و صدمات دیگر خود را نمایان ساخته است (شاعری و سعدی، 1382).
یکی از راه کارهای حل مشکلات منابع طبیعی و زیست محیطی در کشور ما، مشارکت روستاییان و بهره برداران از منابع طبیعی در فعالیتهای حفظ، اصلاح، احیاء، توسعه و بهره برداری از آن است (قناعت، 1385).
از آنجا که موانع مشارکت متعدد است، باید راه حلهای جامعی برای تشویق مشارکت به کار رود. مشارکت نیازمند زمینه سازی است. مردم باید نقش و وظیفه خود را در نظام مشارکت به خوبی بدانند، در سازمانهایی که سیستم مشارکتی فعال است، بین مسئولان، کارکنان و مردم اعتماد متقابل وجود دارد (حاجی موسی، 1374). به عبارتی قدم اول در نزدیک شدن به مردم، جلب اعتماد آنهاست (شاعری و سعدی، 1382).
در جنگلهای زاگرس به علت تراکم بالای جمعیت و وابستگی شدید معیشتی روستائیان و جنگل نشینان به جنگل و محصولات آن و غیر قابل اجتناب بودن مدیریت آن به کمک مردم محلی، ما را بر آن میدارد تا با اعمال نوع خاصی از مدیریت (مدیریت مشارکتی یا جنگلداری اجتماعی) این جنگلها را به سمت یک جنگل پایا و ایده آل پیش برده و از نابودی و تخریب آن جلوگیری گردد و همچنین نیازهای مردم محلی را تا حدی که به جنگل آسیب جدی و جبران ناپذیر وارد نسازند برآورده گردد. برای نیل به این هدف باید با نیازها و خواستههای مردم محلی و جوامع جنگل نشین کاملاً آشنا شد و نظرات آنها را در برنامهها و هدف گذاری دخالت داده تا کمترین تعارض در مدیریت جنگل و خواستههای مردم محلی پیش آید.
در زمینه حل مسائل و مشکلات روستائیان مناطق جنگلی، نظرات متفاوتی داده شده است. برخی از کارشناسان بر این عقیدهاند که روستائیان به مناطق دیگر کوچ داده شوند تا بتوان منابع طبیعی کشور از جمله، جنگلها را به نحو بهتری حفظ نمود. دستهای دیگر معتقدند که باید تعداد خانوادههای کشاورزان ایران تقلیل داده شود. زیرا زمینهای قابل کشت و زرع مملکت تکافوی این همه کشاورز را نمینماید و ما بقی باید در صنعت و یا شعبههای دیگر اقتصادی کشور مشغول گردند. کوچ دادن روستائیان از منطقهای به منطقه دیگر از نقطه نظر اقتصادی، اجتماعی و غیره همانطور که از نتایج حاصله در ایران و کشورهای دیگر به دست آمده، مواجه با مشکلات زیاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خواهد یود. البته تحقق این هدف به صورت محدود و با در دست داشتن طرح دقیق توصیه شده است (یخکشی، 1379).
همانطور که اشاره شد یکی از علل تخریب جنگلها روستائیان فقیر و کم درآمد میباشند. کشاورزان در مناطق جنگلی به علت نداشتن کار دائم و درآمد کافی برای گذراندن معیشت خود و خانواده خویش جنگل تراشی میکنند و بر سطح زمین کشاورزی خود میافزایند و درختان را به صورت هیزم میسوزانند تا سرمای شدید و یخبندان زمستان را سپری کنند، به نظر میرسد سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور از بدو تأسیس تا به حال، تمام انرژی خود را به امر برنامههای حفاظتی صرف و یک طرفه، معطوف داشته و از اهداف دیگر از جمله حفاظت همراه با مشارکت مردمی، احیاء و توسعه همراه با مشارکت مردمی، درک حقایق و واقعیتهایی که روستائیان به عنوان مشکل با آن روبرو هستند و حل معضلات آنها و در دست گرفتن امر بهره برداری بر مبنای اصل توسعه پایدار به وسیله کارشناسان زبده خود غافل مانده است (یخکشی، 1382).
یکی از علل ناکامی دولتها در دست یابی به اهداف و معاهدات بین المللی، عدم مشارکت فعال مردم به ویژه جنگل نشینان در فرآیند تصمیم گیری و نظارت بر برنامههای زیست محیطی و منابع طبیعی آن جوامع است (شاعری و سعدی، 1382).
بیشتر روستائیانی که امروزه در امر تولیدات کشاورزی و دامداری ناموفق بوده و جهت ترمیم مسائل اقتصادی خود به منابع طبیعی از جمله، جنگل و مرتع پناه برده و دست اندازی میکنند، در اثر فقر مالی و فرهنگ زیست محیطی و آموزش آنها بوده است. چنانچه انگیزه کافی برای این روستائیان ایجاد شود و از نظر اجتماعی و اقتصادی به وضع آنها رسیدگی گردد، نه تنها آسیبی متوجه منابع طبیعی نخواهد شد، بلکه با مشارکت و آموزش و کمک خود روستائیان میتوان عرصههای منابع طبیعی و به طور کلی محیط زیست را حفظ و احیاء نمود (میر رجبی و همکاران، 1384).
نظر به اینکه از منابع اساسی پایداری منطقه زاگرس و تولید آب در این مناطق جنگلها و مراتع هستند و حضور دام مازاد و خارج از فصل در این عرصهها مهمترین عامل تهدید کننده پایداری آن میباشد و از طرفی شغل اصلی ساکنین این مناطق دامداری و کشاورزی است و استفاده از صنایع جهت تغییر معیشت در این مناطق، باعث بهم خوردن تعادل اکولوژیک و ایجاد آلودگیهای زیست محیطی خواهد شد. لذا بهترین راه جهت تغییر معیشت و ایجاد درآمد برای روستائیان جنگل نشین، استفاده از پتانسیلهای بالقوه منطقه نظیر باغداری و محصولات فرعی جهت کاهش وابستگی جنگل نشینان به دام میباشد.
Abstract
Social forestry is a common effort aiming at the formation of forest production along with reserving forestry natural resources in long term for whole community to get benefit. The main objective behind the present study of factors influencing social forestry in the vegetative kabirkoh areas (case study: darreshar county). This descriptive – applied research is considered as a causative – relative study. The findings revealed That there is a direct and meaningful relationship among age, the namber of family members, marriag, educational level, employment, main job, yearly income, relational factors, developmental factors, social and cultural factors, and rustic political factors, and their participation in social forestry variables. As well there is not any meaningful relationship between gender, land ownership and the consuming fuel variables. As well, job situation, main job, behavioral relations, developments, political, social and cultural have been identified and in vestigated in a regression logestic way in which its sixth step has been reported and they show the meaningfulness of the variables. The results show that social and cultural factors, relational and developmental factors, and individual characteristics have a positive impact upon rural participation in social forestry variables.
Key Words: Social forestry, public participation, natural resources, relational factors, Kabirkooh, Dareshahr
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.