پایان نامه تعيين رابطه رضايت زناشويي مادران و عزت نفس دخترانشان
چکيده
تحقيق حاضر به منظور بررسي تاثير رضايت زناشويي مادران بر عزت نفس دخترانشان است. جامعه آماري شامل 60 نفر، که 30 نفر مادران و 30 نفر دختران شان را شامل ميباشد نمونه گيري به صورت تصادفي است. براي بررسي اين رابطه از ضريب همبستگي پرستون استفاده شده.
تست هاي مورد آزمون تست عزت نفس آيزنگ و تست رضايت زنا شويي Enrich است که از هر يک از مادران و دختران از اين تست ها گرفته شده. پس از تحقيقات و مطالعات با استفاده از آزمون معنا دار ضريب همبستگي و پرستون مشخص شد که بين متغير رضايت زناشويي و عزت نفس رابطه معني داري وجود دارد و فرضيه ما پذيرفته ميشود.
فصل اول
مقدمه:
رضايت از زندگي زناشويي نکات زيادي لازم دارد که بايد مورد توجه باشد زيرا رضايت در اثر ارضاي نيازهاي اساسي انسانها به وجود مي آيد. انجام خواسته ها بايد يک ارتباط دو سويه و متقابل باشد و در روابط بيابين با مديريت آگاهانه اي وارد عمل شد. مثلاً بايد براي همسر مستمع خوبي بود و با توجه به شخصيت طرف مقابل باعث برانگيختن نقاط مثبت او شد و با کمال علاقه و حوصله به خواسته ها و اميال ايشان توجه كرد و در حد توان در انجام آنها تلاش و کوشش به عمل آورد زيرا اين کوشش ها دليل بر احترام و علاقه است و يا مثلاً ميل باطني خود را به صورت پيشنهاد عرضه کرد. در نتيجه طرف مقابل نيز با رغبت به آنها گوش فراهم ميدهد و در صورت توان آنها را انجام ميدهد و در مجموع براي رسيدن به يک رضايت زناشويي بالا در خيلي از مراحل زندگي مهارت داشت تا به يک زندگي موفق و ايده آل و با رضايت بالاي زناشويي دست يافت. عزت نفس شامل احساسات و باورها و آرزوهاي پيچيده اي است که بر اساس مهارت هاي در حال تغيير در تاثير متقابل و نفوذ به دنياي اطراف است. پايين بودن اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندي که همان عزت نفس ميباشد باعث به وجود آمدن بسياري از اختلالات رفتاري و شخصيتي مي شود و براي از ميان برداشتن اين اختلالات، پرورش و تقويت احساس عزت نفس و اعتماد به نفس و مهارت هاي فردي و اجتماعي نقش به سزايي ايفا ميکنند.
داشتن عزت نفس بالا باعث رسيدن به مدارج بالاي رشد اجتماعي ميشود و همچنين انجام کارها را سهل و آسان ميکند زيرا عزت نفس مثبت و بالا باعث توانايي بيشتر روحي ميشود.
- بيان مساله
از جمله اهداف مهم ازدواج که قرآن کريم نيز به آن اشاره فرموده، رسيدن به آرامش و آسايش است. آسايش و آرامش زماني حاصل ميشود که در زندگي رضايت خاطر و خشنودي وجود داشته باشد. ميزان رضايت مندي از ازدواج تاثير مهمي بر کانون خانواده و کارکرد هاي اعضاي خانواده دارد. مسئله مورد توجه در اين تحقيق بررسي تاثير رضايت مندي زناشويي مادران بر عزت نفس دختران شان است و از آنجا که عزت نفس در فرد زمينه و اساس ادراک او از تجارب زندگي را فراهم مي آورد داراي نقش و ارزش بالايي است. شايستگي عاطفي. اجتماعي که از خود ارزيابي مثبت به بار مي آمد ميتواند به عنوان سپر يا نيرويي در مقابل مشکلات آينده به فرد کمک کند. به نظر ميرسد که عزت نفس بالا ميتواند تا حدودي بعضي مسايل و نقص هاي فردي را جبران کند.
پيتر سون[1] (1986) اعلام کرد که کساني که ازدواج موفق ندارند دچار افسردگي مي شوند او مي گويد که چنين پديده اي بسيار شايع است. نيکلر[2] (1986) شرح ميدهد پدران و مادراني که روابط خوبي ندارند اين احساس را در فرزندان خود به وجود مي آورند که آنها را دوست ندارند. پارکر[3] (1999) توضيح ميدهد افرادي که از شديدترين شکل استرس رنج ميبرند کساني هستند که احساس ميکنند کنترل بر وضعيت و شرايط زندگي خود ندارند و در زندگي خانوادگي دچار مشکل هستند.
دکتر فروغ عريضي (1381) بيان کرد که خانواده هايي که محيطي سرشار از عشق و علاقه و سر زندگي فراهم مي سازند. افراد سالم و سرشار از انرژي به جامعه تحويل مي دهند. ساروخاني (1376) اعلام کرد که رضايت زناشويي و روابط خانوادگي موفق فرزندان سالم را تحويل جامعه ميدهند که خود سبب سلامت جامعه است. در اين تحقيق سعي بر آن شده که تاثير رضايت زناشويي مادران را بر عزت نفس دختران شان سنجيده شود.
اهميت و ضرورت رضايت زناشويي از اين نظرات که خانواده محل انتقال سنت ها و باورها و انواع مختلف شناخت ها است، خانواده با الگو گرفتن به کودک ياد ميدهد که چگونه بايد رفتار کند و چگونه با اجتماع سازگار شود و اينکه زن و مرد نقش هاي متفاوتي دارند و به طور کلي در خانواده است که کودک اولين قدم هاي اجتماعي شدن را بر مي دارد و در نهايت به موجودي کاملاً اجتماعي تبديل ميشود.
بيان فرضيه :
آيا بين رضايت زناشويي مادران باعزت نفس دخترانشان همبستگي مستقيم وجود دارد ؟
اهداف تحقيق:
الف- هدف اصلي
تحقيق درباره تاثير رضايت زناشويي مادران بر عزت نفس دختران ايشان
ب- هدف فرعي
- سنجش ميزان رضايت زناشويي مادران با استفاده از آزمون رضايت زناشويي
- سنجش ميزان عزت نفس دختران با استفاده از آزمون عزت نفس کوپر اسميت
3- مقايسه ميزان عزت نفس دختراني که مادران شان رضايت زناشويي زياد دارند با مادراني که رضايت زناشويي کم دارند.
4- سنجش رابطه بين رضايت زناشويي مادران با عزت نفس دختران شان
تعريف عملياتي واژه ها
عزت نفس: منظور از عزت نفس نمره اي است که آزمودني از آزمون عزت نفس آيزنگ کسب مي نمايد.
رضايت زناشويي: منظور از رضايت زناشويي نمره اي است که آزمودني از آزمون رضايت زناشويي Enrich کسب مي نمايد.
فصل دوم
متغيرهاي تحقيق
- متغير مستقل: رضايت زناشويي مادران
- متغير وابسته. عزت نفس دختران.
- متغير کنترل. سن. ميزان تحصيلات و جنس.
- وضعيت: اقتصادي، اجتماعي
2-1) تعريف رضايت مندي ازدواج
ازدواج يک پيمان مقدسي است که در ميان تمام اقوام و ملل و تمامي زمان ها و مکان ها وجود داشته است، سنت ديرينه اي که در آن زن و مرد زندگي مشترکي را آغاز ميکنند و پيمان مي بندند که مصاحب، يار و غمخوار يکديگر باشند، يکديگر را خوش بخت کنند، به يکديگر عشق ورزند و با ازدواج خود بر تنهايي خويش پايان دهند.
انسان به دليل طبيعت وجودش که مدني است، ناگزير از تشکيل زندگي مشترک است. جامعه شناسان آدمي را طبعاً اجتماعي مي داند و اعتقاد دارند که خصايص وجودي و نيازهاي وي ايجاب ميکند در زندگي مشترک و دسته جمعي وارد شده و براي رفع احتياجات معنوي و مادي خويش از کمک و همکاري ديگران استفاده نمايد.
خانواده يک واحد اجتماعي است که بر اثر ازدواج يک زن و مرد پديد مي آيد وجود فرزندان آن را تکميل ميکند. همه اديان الهي به ويژه دين مبين اسلام بر سنت ديرينه و نياز و خواست زن و مرد تاکيد بسيار دارند. خداوند عزوجل مي فرمايند:
« بي همسران خود (چه زن و چه مرد) و غلامان و کنيزان صالح خويش را همسر دهيد اگر تنگ دست باشند، خداوند آنها را از فضل خويش بي نياز مي گرداند و خداوند وسعت دهنده دانا است.»[4] (سوره نور آيه 32)
همچنين پيامبر اسلام مي فرمايند:
« هيچ بنايي نزد خداوند محبوب تر از ازدواج نيست.»
2-1-1- تعريف ازدواج [5]
جوامع بشري از دير باز، پيوند ميان زن و شوهر را «ازدواج» ناميده اند. اگر چه در خلال دوره هاي تاريخي، انواع گوناگوني از ازدواج پديد آمده، اما به هر حال پيوسته تشابهات و عناصر نسبتاً ثابتي در آنها وجود داشته است.
قبل از تعريف ازدواج عناصر اصلي که مورد توافق همگان است را ذکر مي کنيم:
تعريف ازدواج در فرهنگ معين چنين آمده است: « ازدواج رابطه اي حقوقي است که براي هميشه يا مدت معين به وسيله عقد مخصوص بين زن و مرد حاصل شده و به آنها حق ميدهد که از يکديگر تمتع جنسي ببرند.»
علاوه بر چهار خصلت (ارتباط جنسي، تخالف جنسي، پايايي و قرارداد اجتماعي) ازدواج ارتباطي را مي رساند که در مقايسه با ديگر ارتباطات انساني داراي تاميني است بي نظير.
ديگر ارتباطات انساني هر يک بعدي از ابعاد حيات را مي پوشانند و حال آنکه زوجيت داراي ابعادي زيستي، اقتصادي، عاطفي و نيز رواني اجتماعي است. به بيان ديگر، همزيستي زوجين در درون خانواده، آنان را در چنان گردونه اي از ارتباطات مختلف قرار ميدهد به هيچ شکل قابل مقايسه با هيچ يک از ديگر ارتباطات انساني نيست. بدين ترتيب ازدواج به معناي ايجاد پيوندي (چه دائم و چه موقت) با ايجاد امکان روابط جنسي بين دو جنس مخالف است، که مورد تصويب جامعه (شرع و عرف) قرار گرفته باشد.
2-1-2-تاريخچه ازدواج
مسئله ازدواج انسانها را سابقه اي است بس قديمي و طولاني و همزمان با پيدايش نخستين انسان در کره زمين، که درباره آن اديان و مردم شناسان هر کدام به گونه اي سخن گفته اند. بر اساس گفته صاحبان اديان، نخستين ازدواج بين آدم و حوا اولين مرد و زن آفريده شده به وقوع پيوست، بعدها در سايه ازدواج فرزندان آنها، نسل تکثير يافت و با گذشت زمان، به صورت امروزي درآمد. (فرهنگ معين – جلد اول)
ازدواج هم مثل تمام امور دوره تکامل را به تدريج پيموده است، يعني در ابتدا هر زن و مردي که در دسترس و نزديک يکديگر بوده اند با هم ازدواج ميکردند. يعني ازدواج بين محارم حتي پدر و دختر يا پسر و مادر معقول بوده است و هيچ گونه قبح و منعي نداشته است، چنانکه در داستان ويس ورامين مشاهده ميشود که در ابتدا ويس به عقد برادرش ويرو در آمده است. بدون شک ازدواج مثل ساير امور طبيعي و امور اجتماعي دوره هايي را گذرانده و تحولاتي را سير کرده و به تدريج تکامل يافته است و هر قدر علم پيش رود و تمدن بشر افزايش يابد اهميت امور بيشتر کشف خواهد شد و دقت بيشتر و رعايت شرايط زيادتري لزوم پيدا ميکند.
همسر گزيني در گذشته
در دوران قبل همسر گزيني به شدت تحت فشار اجتماعي بود. انتخاب همسر نه بر اساس ميل و علاقه دو طرف به ازدواج بلکه به دليل جبر اجتماعي صورت مي گرفت. هر چند که زن متاهل معمولاً تحت سلطه مادر شوهر بود و شوهر نيز بر روي او اعمال قدرت ميکرد، اما به تدريج با انتقال اقتدار شوهر به زن در حيطه هاي خاص، زن تبديل به فرد فرمان دهنده مي شد و پس از فوت مادر شوهر به بالاترين مقام خانه مي رسيد. به اين ترتيب براي دختران جامعه ازدواج تنها امکان کسب يک نقش اجتماعي قابل قبول جامعه بود. مرد ها نيز مجبور به ازدواج بودند، زيرا اداره واحد خانه که در عين حال محل توليد نيز بود، بدون وجود زن که قسمتي از کارها را بر عهده گيرد امکان نداشت. با ازدواج مرد مجرد تبديل به مرد متاهل ميشد که اهميت اجتماعي بالاتري از مرد غرب داشت. در عين حال پي ازدواج داراي فرزنداني مي شد که هم به او کمک مي کردند و هم به عنوان ورثه از مالکيت خانوادگي محافظت مي کردند.
[1] – Peterson
[2] – Nichols
[3] – Parker
[4] – سوره نور. آیه 32
[5] – Marriage
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.