پایان نامه تعیین پاسخ سطوح CRP و IL-6 پلاسمایی به یک جلسه فعالیت صبحگاهی و عصرگاهی در زنان جوان سالم
فهرست محتوا
تعیین پاسخ سطوح CRP و IL-6 پلاسمایی به یک جلسه فعالیت صبحگاهی و عصرگاهی در زنان جوان سالم
1-1- مقدمه
بیماری قلبی- عروقی (CHD) [1]و در رأس آن مشکلات عروق کرونری، از علل اصلی مرگ و میر در قرن جدید و اولین علل مرگ و میر در ایران است. پرفشارخونی، بالا بودن چربیها و لیپوپروتئینهای خون، سن، جنس، شیوه زندگی، تغذیه، مصرف دخانیات، بی تحرکی، دیابت و چاقی را از عوامل خطرزای سنتی بیماریهای قلبی عروقی عنوان میکنند (ثالثی و همکاران، 1386). استرس اکسیداتیو، التهاب، فعالیت سلولهای اندوتلیال و فعالیت پلاکتها از دیگر عوامل جدید خطر بیماری قلبی- عروقی میباشند (بویوکازی [2]و همکاران، 2007). تاکنون مطالعات بسیاری برای شناسایی بهترین شاخص یا پیشگویی کنندة این بیماری صورت گرفته است. در این میان افرادی مشاهده شدهاند که عوامل خطرزای سنتی (به ویژه لیپوپروتئینهای خون) آنان در محدودة طبیعی قرار دارد، ولی دچار عوارض قلبی عروقی شدهاند. اگر چه افزایش لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C)[3]و کاهش لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C)[4] شاخصهای اصلی و عامل خطر بیماریهای قلبی عروقی محسوب میشوند، اما 50% تمام انفارکتوس های عضله قلب در بین افراد بدون چربی زیاد خون اتفاق می افتد (بویوکازی و همکاران، 2007). بنابراین محققان به دنبال شاخصهایی هستند که با دقت و حساسیت بیشتری خطر بیماریجهای قلبی- عروقی را پیش بینی میکنند. در سال 1998، انجمن قلب آمریکا کنفرانسی تشکیل داد تا راهکارهای کمک به افرادی را شناسایی کند که به پیشگیری اولیه نیاز دارند. یکی از این راهکارهای پیشنهادی، اندازه گیری شاخصهای التهابی بود (گفکن[5]، 2001). از آن زمان به بعد، تحقیقات زیادی انجام گرفت و پذیرفته شد که گسترش بیماریهای قلبی- عروقی زمینهای التهابی دارد و التهاب عمومی (سیستمیک)، نقش محوری در توسعه و پیشرفت آتروسکلروز[6] ایفا میکند (گفکن، 2001 و بلیک[7]، 2001(. از اینرو در دهه گذشته، توجه پژوهشگران بیشتر به شاخصهای التهابی به عنوان عوامل مستقل پیشگوییجکنندة بیماریهای قلبی– عروقی معطوف شده است. امروزه ارتباط میان التهاب و آتروسکلروزیس (مهمترین دلیل بیماری عروق کرونری) طی تحقیقات بسیاری آشکار شده است (ناکاجیما[8]، 2007؛ دبیدی روشن و همکاران، 1384؛ حامدی نیا و همکاران، 1385). پژوهشگران دریافتهاند که شاخصهای التهابی (مانند فیبرینوژن، مولکولهای چسبان [9]، آمیلوئید A، اینترلوکین [10]سرمی و پروتئینهای مرحلة حاد) میتوانند پیشگوی مناسبی برای بیماریهای قلبی – عروقی باشند (وردت[11]و همکاران، 2004). مطالعات مختلف ارتباط بین خطر بیماری قلبی- عروقی و شاخصهای التهابی را نشان میدهند (همر[12]، 2009؛ باساک[13]، 2004). در میان این شاخصهای التهابی، پروتئین واکنشی C (CRP)[14] از ویژگی خاصی برخوردار است. چون این پروتئین، در عین داشتن حساسیت زیاد، با روش علمی ارزان و در دسترس، قابل محاسبه و اندازه گیری است که این توانایی در سایر شاخصهای التهابی کمتر دیده شود. CRP از حساسترین نشانگرهای التهاب و قویترین پیشگوی بیماری قلبی عروقی است (جی هیج[15] و همکاران، 2007؛ وردت و همکاران، 2004؛ پاکزک و همکاران، 2005). اینترلوکین 6 نیز یکی از شاخصهای التهابی و عوامل پیشگوی بیماری قلبی– عروقی به شمار میرود. افزایش سطوح سرمی CRP و IL-6 با بروز افزایش خطر بیماری قلبی- عروقی ارتباط دارد. مطالعات جدید نشان دادهاند که در پیشگویی حوادث قلبی- عروقی، CRP شاخص قویتری نسبت به LDL-C است، به گونهای که افزایش این شاخص، خطر آتی پارگی پلاک را پیشگویی میکند (نمازی و همکاران، 1389). از طرف دیگر بسیاری مطالعات ارتباط بین تغییرات CRP و IL-6 را گزارش کردهاند (حامدی نیا و همکاران، 1385). سطوح سرمی IL-6 تحت تأثیر چاقی، دیابت، بیماری قلبی– عروقی و سندروم متابولیک افزایش یافته و سنتز CRP سرم را از کبد تحریک میکند. علاوه بر موارد ذکر شده، ورزش و فعالیت بدنی یکی از عوامل مؤثر بر غلظت CRP و IL-6 سرم است که تحت تأثیر شدت و مدت فعالیت، تغییرات متفاوتی ایجاد میکند. به نظر میرسد ورزشهای بلند مدت و شدید ظرفیت بدن را برای مقابله با رادیکالهای آزاد و فعال اکسیژن کاهش میدهند و میتوانند موجب استرس اکسیداتیو شوند، در حالی که ورزشها و تمرینها با شدت متوسط میتوانند ظرفیت آنتی اکسیدانی و دفاع فیزیولوژیکی را بالا برده و وقوع استرس اکسیداتیو را کاهش دهند. یافتههای پژوهشهای موجود از طبیعت دوگانه پاسخ ایمنی نسبت به ورزش حکایت دارد. ورزش و فعالیتهای شدید و بلند مدت همراه با انقباضات برونگرای قوی و با تنش مکانیکی زیاد، موجب آسیب عضلانی شده، میتواند باعث رهایی سیتوکین ها شود (نمازی و همکاران، 1389). تی هانگ[16] و همکاران (2009) با مطالعه روی 13 مرد 8/1± 5/21 سال که تمرینی را در دو شدت 65% و 85% حداکثر توان هوازی خود انجام دادند؛ نتیجه گرفتند سطوح CRP در هر دو گروه به طور معنی داری افزایش یافت. سوریچتر[17] و همکاران (1995) و مالم[18]و همکاران (2004) نشان دادند که سطوح CRP پس از تمرین برون گرا افزایش معنی دار نمیجیابد. از طرفی اسمیت[19]و همکاران افزایش CRP را در 75% افراد آموزش ندیده فعال، 24 ساعت پس از 60 دقیقه دوچرخه سواری با 60% حداکثر اکسیژن مصرفی گزارش کردند. همچنین مییر[20]و همکاران افزایش معنی دار CRP را 12 ساعت بعد از انجام تست دوچرخه ارگومتر توسط 12 مرد تمرین کرده نشان دادند (به نقل از سمپل[21]، 2006). در حال حاضر اطلاعات کمی درباره تأثیر تمرین هوازی شدید بر شاخصهای قلبی – عروقی و ایمنی موجود است. به نظر میرسد تمرین هوازی بر اساس شدت، مدت و حجم اثر چندگانهای داشته باشد. بنابراین، در تلاش برای تعیین اثر تمرین هوازی شدید تک جلسهای بر سطوح سرمی CRP و IL-6 در زنان جوان سالم، در پژوهش حاضر فرض بر این است که یک وهله فعالیت صبحگاهی و عصرگاهی بر غلظت سرم CRP و IL-6 تأثیر دارد.
1-2- بیان مساله تحقیق
آتروسکلروز، بیماری قلبی پیش روندهای است که از دوران کودکی شروع میشود و در سنین بالا بروز میکند. همچنین پیش گویی میشود که آتروسکلروز بیماری غالب سال 2020 باشد، بنابراین پیش بینی بیماری عروق کرونری قلب (CHD) در درمان و پیشگیری از پیشرفت بیماری اهمیت فراوانی دارد (تورک[22]، 2004). انجمن قلب آمریکا با توجه به مطالعات گسترده، اعلام کرده گسترش بیماریهای قلبی- عروقی زمینهجای التهابی دارد و التهاب عمومی، نقش محوری در توسعه و پیشرفت آتروسکلروز ایفا میکند. از دیرباز، نیمرخ چربی به عنوان شاخص بیماریهای قلبی- عروقی محسوب شده است، ولی گزارشها نشان میدهند که برخی افراد با HDL-C و LDL-C طبیعی، به بیماریهای قلبی- عروقی مبتلا شدهاند، بنابراین توجه پژوهشگران به شاخصهایی معطوف شده که با دقت بیشتری خطر بیماری قلبی– عروقی را پیشگویی میکنند. برخی از این شاخصها شامل فیبرینوژن، فاکتور انعقادی 8 و 9، مولکولهای چسبان، آمیلوئید A سرم، سایتوکاین ها به ویژه IL-6 و CRP هستند. در میان این شاخصهای التهابی، CRP از ویژگی خاصی برخوردار است. CRP توسط تیلت[23] (1930) کشف شد و فرانسیس[24] (1930) در طی مطالعاتش در بیماران ذات الریه دریافت که CRP نخستین واکنش دهنده فاز حاد است. CRP انسان شامل 260 آمینواسید با پیوند غیرکووالانسی با نظم قرینه در اطراف یک منفذ مرکزی میباشد (جی هیج و همکاران، 2007). سطح پلاسمایی CRP با چاقی، مقاومت به انسولین، دیابت، سندرم متابولیکی، سن و تمرین بدنی ارتباط دارد (دبیدی روشن و همکاران، 1384؛ حامدی نیا و همکاران، 1385؛ جی هیج و همکاران، 2007). IL-6 نیز یکی دیگر از عوامل خطر بیماری قلبی عروقی است (وردت و همکاران، 2004؛ ثالثی و همکاران، 1386). IL-6 یک ترکیب پلی پپتیدی است که از مونوسیت های فعال شده، ماکروفاژها، فیبروبلاست ها و سلولهای اندوتلیال و آدیپوسیت در پاسخ به تحریکات گوناگون از قبیل اندوتوکسین های باکتریایی، تمرین بدنی، آسیب بافت و استرس اکسیداتیو ترشح میشود (پاکزک[25] و همکاران، 2005). سطوح پلاسمایی IL-6 نیز مرتبط با چاقی، دیابت، سندروم متابولیکی، تمرین و سن میباشد (ثالثی و همکاران، 1386). همچنین سطوح پلاسمایی IL-6 با انسولین ناشتایی و فشار خون ارتباط دارد (اندرسون[26] و همکاران، 2009).IL-6 سیتوکینی با عملکردهای متفاوت است که بر بسیاری بافتجها و سلولها اثر میگذارد. یکی از مهمترین اثرات آن تحریک تولید CRP است (آقاعلی نژاد و شمسی، 1389). پیشتر گفته شد که نیمرخ لیپیدی خون (, LDL-C,TG HDL-C) نیز از عوامل خطر سنتی آتروسکلروز میجباشند. یک مفهوم رایج پیرامون سازوکار پاتوفیزیولوژیکی التهاب مرتبط با آتروسکلروز، تولید سایتوکاین همراه التهاب در پاسخ به محرک LDL اکسید شده و ماکروفاژهای همراه با پلاک آتروسکلروزی است (ثالثی و همکاران، 1386). باساک و همکاران (2004) بیان کردند که ارتباط کمی بین CRP و لیپوپروتئینها وجود دارد. چندین تحقیق نشان دادهاند که خطر CRP بالا، از مقدار چربی خون مستقل است (ثالثی و همکاران، 1386). به نظر میرسد چگونگی تغییر نشانگرهای التهابی به میزان زیادی تحت تأثیر نوع، شدت و مدت تمرین قرار میگیرد. فیوتی[27]و همکاران)1999)، پژوهشی روی بیماران عروق محیطی انجام دادند. نتایج نشان دادهاند که پس از انجام سنگینترین فعالیت ورزشی قابل تحمل به وسیله این بیماران، CRP تغییر معنی داری نداشت و میزان IL-6 بلافاصله پس از فعالیت ورزشی، کاهش معناداری در هر دو گروه سالم و بیمار داشته و این کاهش تا 4 ساعت پس از فعالیت ورزشی ادامه داشته است (به نقل از کوپ[28]و همکاران، 2008). در مطالعه روی 16 بیمار انسداد ریوی مزمن (COPD)[29] و 11 فرد سالم که یک پروتکل تمرین افزایشی بیشینه را روی دوچرخه کارسنج انجام دادند، با وجود این که سطح پایه CRP بیماران بالاتر بود، اما سطح CRP بعد تمرین در مقایسه با افراد سالم، تغییر نکرد (ون هلورت[30]و همکاران، 2005). در تحقیقی روی 15 بیمار افسرده (MMD)[31] و 15 فرد سالم با انجام یک پروتکل درمانده ساز، مشاهده شد که سطوح CRP و IL-6 در هر دو گروه با توجه به سطح پایه بالاتر، در بیماران افزایش معنی داری یافت که نشان میدهد تمرین حاد سبب افزایش حاد IL-6 ججمی شود (بوتگر[32]و همکاران، 2010). تعدادی از مطالعات ارتباط معکوس استقامت بدنی و سطوح CRP را نشان دادهاند (همر و همکاران، 2009). IL-6 در طی تمرین بدنی به طور برجسته از عضله اسکلتی رها میشود (رابسون انسلی[33] و همکاران، 2009). یک دوره تمرین حاد منجر به افزایش 5 برابری در IL-6 شد که پس از 5/1 ساعت به حد پایه برگشت (گری[34]و همکاران، 2009). با توجه به خطر بالای حوادث قلبی- عروقی در ساعات صبح، این نکته به ذهن میرسد که غلظت سرمی عوامل خطر بیماری، تحت تأثیر اوقات شبانه روزی قرار میگیرند (جیمنز[35]و همکاران، 2005). همچنین این امکان وجود دارد که سطوح استراحتی سرمی CRP و IL-6 نیز تحت تأثیر اوقات شبانه روزی باشند. مطالعات کافی در زمینه تغییرات روزانه سطوح سرم CRP و IL-6 انجام نشده است. در مجموع تحقیقات اندکی به بررسی پاسخ التهابی به دنبال یک جلسه تمرین هوازی درمانده ساز در اوقات مختلف شبانه روز پرداختهاند. خطر بالای حوادث قلبی– عروقی و مرگ ناگهانی در ساعات صبح، ایمنی تمرین بدنی را در این دوره زمانی زیر سؤال برده است. اطلاعات کافی در ارتباط با ایمنی تمرین صبح در بیماران قلبی– عروقی وجود ندارد. بر این اساس گرسوی[36]و همکارانش (2010) تحقیقی با هدف بررسی ایمنی تمرین بدنی در زمانهای متفاوتی از روز در بیمارانی با بیماری سرخرگ کرونری انجام دادند. شرکت کنندگان تمرین را روی تریدمیل در دو نوبت صبح و عصر انجام دادند. مقایسه تست صبح و عصر بر اساس ریکاوری ضربان قلب و ظرفیت هوازی هدف اولیه این تحقیق بود. هدف ثانویه این بود که تعیین کنندههای خطر تمرین صبح و عصر را نشان دهد. تفاوت معنی داری بین تمرین صبح و عصر در این شیوه ارزیابی دیده نشد. بنابراین این نکته به ذهن میرسد که سطوح عوامل خطر مرتبط با بیماری قلبی عروقی در ساعاتی از روز بالاتر باشد. تعدادی از مطالعات نشان دادهاند ریتم روزانه تراکم پلاکتها تحت تأثیر تمرین قرار دارد. به عنوان مثال تمرین بدنی روی ریتم روزانه تراکم پلاکت در اسبها تأثیر داشته و تراکم پلاکتها بعد از تمرین صبح، بیشتر از تمرین عصر میباشد (پیکیون[37] و همکاران، 2007). همچنین مطالعهای روی انسان نیز این نتیجه را تأیید میکند. 10 مرد فعال، تمرین زیر بیشینه برای 30 دقیقه در دو گروه صبح و بعد از ظهر انجام دادند تراکم پلاکت پس از تمرین صبح افزایش بیشتری نشان داد (آلدمیر[38] و همکاران، 2005). با توجه به این نتایج، این سؤال مطرح است که آیا سطوح CRP و IL-6 نیز مانند پلاکتها که افزایش بیش از حد آنها عامل خطر بیماری قلبی- عروقی میباشد، تحت تأثیر تمرین صبح و عصر قرار میگیرد؟ نهایتاً با توجه به نتایج ضد و نقیض در پیشینه تحقیق در ارتباط با تغییر سطوح پلاسمایی نشانگرهای التهابی به دنبال یک جلسه تمرین و مطالعات انگشت شمار در زمینه چگونگی تغییر در سطوح پلاسمایی این نشانگرها پس از تمرین صبح و عصر تحقیق حاضر با هدف پاسخگویی به سؤالات زیر انجام میگیرد:
– آیا یک جلسه فعالیت صبحگاهی و عصرگاهی پاسخ های متفاوتی بر سطوح CRP و IL-6 پلاسما در زنان در زنان جوان سالم ایجاد می کند؟
– آیا تغییرات احتمالی IL-6 می تواند منجر به تغییر سطوح CRP شود؟
1-3 – ضرورت و اهمیت تحقیق
در مجموع، تحقیقات اندکی به بررسی پاسخ های التهابی به دنبال یک جلسه تمرین درمانده ساز در اوقات مختلف شبانه روز پرداخته اند. از طرفی، گزارشات مختلفی نشان داده اند بیشتر حملات قلبی در طول روز و در ساعت خاص اتفاق می افتد (جیمنز و همکاران، 2005). بنابراین این نکته به ذهن می رسد، سطوح عوامل خطر مرتبط با بیماری قلبی عروقی، در ساعاتی از روز بالاتر باشند (اراضی و همکاران، 1386). به عنوان مثال تعدادی از مطالعات نشان داده اند ریتم روزانه تراکم پلاکت ها تحت تاثیر تمرین قرار دارد (پیکیون، 2007؛ آلدمیر، 2005). با توجه به این نتایج این سوال مطرح است که آیا سطوح CRP و IL-6 نیز مانند پلاکت ها که افزایش بیش از حد آنها عامل خطر بیماری قلبی – عروقی می باشد، تحت تاثیر تمرین صبح و عصر قرار می گیرد یا خیر؟ نهایتا با توجه به نتایج ضد و نقیض در پیشینه تحقیق در ارتباط با تغییر سطوح پلاسمایی نشانگرهای التهابی به دنبال یک جلسه تمرین و پژوهش های اندک در زمینه چگونگی تغییر در سطوح پلاسمایی این نشانگرها، پس از تمرین صبح و عصر و اهمیت این عوامل به عنوان پیشگوی بیماری قلبی– عروقی ضرورت انجام تحقیقات بیشتر آشکار می شود. آگاهی از تغییرات این عوامل به دنبال فعالیت و همچنین آگاهی از این که سطوح آنها پس از فعالیت های ورزشی صبحگاهی یا عصرگاهی چه تغییراتی می کند، به مربیان ورزش و پزشکان به منظور بهبود سلامت قلبی- عروقی افراد کمک شایانی خواهد نمود. نظر به این که آزمون بیشینه بروس[39]نوارگردان به عنوان تست ورزش در مراکز پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد، یافته های حاصل از انجام این مطالعه می تواند اطلاعات مفیدی در خصوص انجام این آزمون در ساعات کم خطر روز فراهم کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.