پایان نامه عوامل مؤثر بر بزهكاري نوجوانان 13-19 ساله
چكيده
هدف اين مطالعه شناسايي عوامل مؤثر بر بزهكاري نوجوانان 13-19 ساله شهرستان بندر لنگه مي باشد. تقسيم بندي هاي اجتماعي مربوط به چشم اندازهاي نظري انحرافات اجتماعي از قبيل نظريات ساختار خانواده، اختلاف خانوادگي و رشد شخصيت، همنشيني افتراقي، نظريه آنومي دوركيم، حمايت هاي گروهي، نظريه برچسب، نظريه مبادله و نظريه ناكامي منزلت مورد بررسي قرار گرفت و در نهايت از چارچوب نظري تلفيقي اين نظريات مدل نظري تحقيق استفاده شد. به دليل ماهيت مقايس هاي بودن از روش تحقيق علي مقايسه اي استفاده شده است و جامعه آماري اين تحقيق بزهكاري نوجوانان 13-19 ساله شهرستان بندر لنگه بوده است،حجم نمونه براي هر يك از جامعه 100 نفر مي باشد. ابزار گر داوري داده ها پرسشنامه بوده نتايج حاكي است: بين پايگاه اقتصادي- اجتماعي، حمايت هاي گروهي، ساختار خانواده و
برچسب منفي با سرقت در بين دو گروه نوجوانان بزهكار (سارق) و نوجوانان عادي (غيرسارق) تفاوت معناداري وجود دارد اما بين تأثير همسالان و دوستان ناباب بر سرقت در دو گروه نوجوانان بزهكار (سارق) و نوجوانان غيربزهكار (غيرسارق) تفاوت معناداري وجود ندارد.
مقدمه:
خانواده يكي از اساسي ترين نهاد هاي هر جامعه اي است كه تمامي صاحبنظران در مورد آن انديشيده اند و ريشه تمام نابهنجاريها و كجرويها را در خانواده جستجو كرده اند و در واقع هيچ جامعه اي نمي تواند ادعاي سلامت كند مگر از خانواده اي سالم برخوردار باشد . اساس سعادت بشري زندگي خانوادگي است چرا كه حيات مبدا خانوادگي ، همسري زن و مرد است كه اساس خانواده را تشكيل مي دهند .خانواده پايه اساسي و سازنده مهمترين ساخت اجتماعي است و وجود همه نظام هاي ديگر اجتماع بستگي به مشاركت در نظام خانوادگي دارد . رفتارهاي ناشي از نقشي كه در خانواده فراگرفته شده است ، نمونه و سرمشق رفتار در ساير قسمتهاي جامعه خواهد بود . هدف اجتماعي كردن پاسداري از سنن فرهنگي جامعه است و خانواده با نقشي كه در انتقال آن به نسل بعد دارد ، فرهنگ را زنده نگه مي دارد.(اعزازي،1377)
بزهکاری پدیده ای اجتماعی و دارای بستر اجتماعی است هر چند که عوامل زیستی ، رواني، جغرافيايي، قومي، نژادي و موارد ديگر در نحوه شكلگيري و بروز نوع بزه بسيار مهمي ايفاء ميكنند، تبيين مسأله بر اساس عامل محيط اجتماعي، تحديد نگرش حوزه جامعه شناسي اجتماعي است خصوصاً نحوه عملكرد كوچكترين و مهمترين نهاد اجتماعي يعني خانواده كه نقش مهمي را در همكاري و متجانس كردن رفتارهاي هنجاري افراد با محيط اجتماع بر عهده دارد.
در اينجا به بررسي نقش خانواده به عنوان عامل و مانع بزهكاري نوجوانان (با تكيه بر نظم در خانواده) ميپردازيم. اين كار به خصوص به لحاظ تحديد عوامل مورد بررسي در يك كار علمي اهميت دارد چرا كه نميتوان در آن حد در يك كار پژوهشي تمام ابعاد و زوايا را به طور دقيق در نظر داشته و مورد بررسي قرار داد.
اگر خانواده ميتواند عامل مهم بزهكاري باشد و شرايط نامطلوب آن بزهكار پرورش دهد، به همان نسبت وجود شرايط مطلوب در خانواده رشد ذهني، عاطفي، رواني و اجتماعي نوجوان را امكانپذير ساخته، مهمترين گام در پيشگيري از بزهكاري است.
به نظر ميرسد افزايش ميزان بزهكاري حاكي از تضعيف مناسبات گروهي خانواده بوده، به طوري كه وحدت گروهي از هم پاشيده است. به هر ميزاني كه روابط اعضاء از سيطره روابط صميمي، عاطفي، و اخلاقي خارج شود، خطر از بين رفتن كاركرد بسيار مهم خانواده آموزش هنجارها و ارزشهاي اجتماعي به فرزندان دور نخواهد بود.
آنچه مهم است مناسبات و پيوندهاي گروه خانواده است به شكلي كه افراد به عنوان حاملين و عاملين نقشها بايد به گونهاي ايفاء نمايند كه كاركرد اساسي حفظ وحدت و انسجام خانواده را به دنبال داشته باشد. خانهاي كه از سخن محبتآميز خالي است آفت رشد ذهني، عاطفي و اجتماعي نوجوان است، عدم عشق و محبت و نبود ثبات و هماهنگي در خانواده زمينهساز رفتار بزهكارانه است.
هر گاه بنيان عاطفي و اخلاقي خانواده سست گردد روي نظم خانواده (طلاق) تأثير گذاشته، بزهكاري نيز رخ مينمايد. نظم و تعدل در خانواده رابطه معكوس با روند بزهكاري داد. آنگاه كه طلاق رو به فزوني ميرود، كشمكشهاي دروني خانواده اوج مييابد و فرزندان در سنين نوجواني به دور از نظر والدين در ورطه آلامي چون اعتياد، بزهكاري و … گرفتار ميآيند.
بهرحال روابط بين والدين و فرزند، از هم پاشيدگي خانواده و فقدان نظم و تعادل در خانواده، سست شدن عقايد مذهبي و اخلاقي در بزهكاري نوجوانان نقش مهمي دارد.
اگر ارزشهاي يك نفر و ارزشهاي افرادي كه بر اثر او تأثير شديد دارند به جاي حمايت از رفتار از رفتار غير مجرمانه را رفتار تبهكارانه حمايت كنند، احتمالاً آن شخص مجرم خواهد شد.
همبستگي و پيوستگي و ثبات اركان خانواده كانون مناسبي را پديد ميآورد تا افراد به صورت نسبتاً كاملي هنجارهاي مقبول تعميم يافته را ملكهسازي و دروني كرده و به سهولت در عرضه اجتماعي، نقشهاي محول و محقق را به نحوي كه از آن انتظار ميرود به اجراء گذارند.
خانواده، گروه كوچكي است كه ويژگي اساسي و غير قابل تفكيك آن صميمت آن است. اجتماعي كردن نسل آينده جزء بديهيترين و اساسيترين وظايف خانواده است. (روزن باوم، 149:1973) محبت موجب استواري كانون خانوادگي است، نفرت در جهت معكوس آن جريان دارد و متضمن نفاق و جدايي و مخاصمه و جدال است. هنگامي كه نفرت و اختلاف عميق و مخاصمه به كانوني راه يافت، بقاي نظم خانوادگي بين افراد آن متزلزل و دشوار ميشود.
بيان مسأله :
همه دانشمندان علوم اجتماعي ، خواه جامعه شناسان يا روانشناسان ، بيش از هر عاملي بر آگاهي بخشي خانواده و تاثير بي بديل آن تاكيد دارند . اگر چه از تاثير مدرسه ، گروه هاي همسال ، رسانه هاي جمعي و … غافل نيستند ، ولي نقش خانواده را موثر مي دانند ؛ زيرا فرد در خانواده فرايند فرهنگ پذيري را مي آموزد و شخصيت افراد بيش از همه در آغوش خانواده رشد و شكل مي گيرد ؛ در حالي كه ديگر عوامل، بيش تر در جامعه پذيري افراد، نقش دارند .
فرويد بر اين باور است كه شخصيت متشكل از سه نظام نهاد ،خود و فراخود است و فراخود معرف بازنمايي هاي دروني شده آن دسته از ارزش ها و اخلاقيات جامعه است كه والدين به كودك آموخته اند .فراخود در واقع همان وجدان فرد است و درباره درست يا غلط بودن اعمال فرد داوري مي كند .(قائمي،1378)
رفتار هاي والدين و اعضاء خانواده در نوع بروز واكنشهاي افراد نيز موثر است . اين واكنش ها در زمينه پي ريزي شخصيتي فرد در دوران بلوغ سهم بسزايي دارد . نوجوانان در اين سن نياز به خود شناسي و شناخت استعداد هايشان دارند و اين حضور والديني را مي خواهد كه در اين راه به آنان كمك كند در غير اينصورت آنان به صورت غير فعال در جامعه حضور مي يابند .در اينجاست كه مسأله چگونگي تربيت افراد مطرح مي شود . پارسونز مي گويد كه خانواده زن و شوهري معاصر ارزشهاي جامعه كل را به جوان منتقل مي كند . بويژه ارزشهاي رشد و شكفتگي را كه ويژه جامعه صنعتي و پيشرفته است . از نظر او اين ارزشها به وسيله نقشهايي كه والدين در خانواده و در جامعه ايفا مي كنند به كودك القا مي شود .(آندره ،1354،صص 81-80). بنابراين چون خانواده محيطي است كه پيوند هاي حاكم بر آن تفاوت زيادي با روابط حاكم بر خارج از محيط خانواده دارد و فرد از آغاز تولد تحت تاثير آن است و بسياري از نياز هاي رواني و مادي او در اين محيط تامين مي شود و پشتوانه ورود انسان به جامعه بزرگتر است نقش آن نيز با اهميت تر از همه عوامل محيطي است.(مريجي،1387)
بطبع هر چه ميزان اختلافات ميان والدين با نوجوانان بيشتر باشد رفتارهاي ناسازگارانه ضد اجتماعي را براي آنان به ارمغان مي آورد صفاتي چون : مسئوليت ، عشق ،پايداري ،استقلال تنها از فردي تراوش مي كند كه داراي خود باوري مثبت و روابط خوب اعضاء يك خانواده باشد و به دنبال روابط خوب ،احساس امنيت است كه فضاي خانه را براي افراد سرشار از محبت مي كند و افراد از طريق آن عامل است كه هويت خودرا توسعه مي دهند.(همان منبع)
حال با اين همه اهميتي كه نهاد خانواده دارد و از آن به عنوان يكي از عوامل مهم در جامعه پذيري و فرهنگ پذيري نوجوانان ياد مي شود جاي اين سوال باقي مي ماند كه چگونه بعضي از خانواده ها در بزهكاري و انحراف نوجوانانشان سهيم شده و آنها را به ورطه هلاكت مي اندازند .؟
در اين مورد بايد گفت كه خانواده ها از جنبه هاي مختلفي در بزهكاري نوجوانان سهيم بوده و علل و عوامل مختلفي مي تواند از سوي خانواده در بزهكاري نوجوانانشان دخيل باشد كه از آن جمله مي توان به شيوه تربيتي مستبدانه ، غفلت و بي توجهي والدين، بعد خانوار،تعداد افراد خانواده ،زندگي در محله هاي شلوغ،نوع تملك مسكن ،فوت والدين ، انحرافات والدين ،رفتارهاي خصمانه والدين نسبت به يكديگر،وضعيت نامناسب اقتصادي ،شغل و درآمد والدين و… اشاره كرد. (غنچه راهب،پايان نامه ارشد مددكاري اجتماعي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي،1380)
ني(1958)در پژوهشهايش به اين نتيجه رسيد كه متغير هاي خانوادگي نظير روابط فرزند- والدين ،تقيد هاي خانوادگي،انضباط و سرپرستي و پايگاه اقتصادي و اجتماعي خانواده با بزهكاري نوجوانان ارتباط معناداري دارد.
هيرشي (1969) در آزمون نظريه كنترل اجتماعي دريافت كه افزايش تقيد هاي جوانان به والدين و گذران بيشتر اوقات فراغت فرزندان با خانواده ،گرايش جوانان به بزهكاري را كاهش مي دهد . مطالعات ديگري كه به موضوع خانواده و بزهكاري پرداخته اند تضاد هاي زناشويي،گسيختگي و سرپرستيهاي ضعيف والدين بر فرزندان را بر بزهكاري نوجوانان موثر دانسته اند (وست،1973،فارن ورت،1984 به نقل از احمدي)
سادرلند(1942).بزهكاري را در اثر خطاي خانواده ها دانسته كه قادر به ياد دادن ارزشها و هنجارها نبوده اند. به نظر سادرلند نگرانيها و نيازهاي ارضا نشده در افراد عادي و بزهكار شبيه به هم است و تنها روشهاي ياد گرفته شده واكنش به اين نگرانيها و محركها در آنان متفاوت است . و خانواده به عنوان محيط يادگيري اوليه جوانان بر بزهكاري موثر است .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.