پایان نامه عوامل موثر بر نگرش زنان نسبت به اشتغال زنان
چکیده
این پژوهش به منظور عوامل موثر بر نگرش زنان نسبت به اشتغال زنان در شهرستان لامرد انجام یافته و حجم نمونه مورد مطالعه آن از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده 100 نفر تعیین شد ه است .اطلاعات بدست آمده برخاسته از تئوریهای جنسیتی ، توسط پرسشنامه ای حاوی سنجش نگرش بر اساس طیف لیکرت و سئوالات عمومی ، بوسیله نرو افزار spss در دو سطح توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج زیر بدست آمده است :
نگرش 6/14 درصد جامعه مورد مطالعه نسبت به اشتغال زنان مخالف ،1/53 درصد نسبتاً موافق و 3/32 درصد موافق بوده است . با استفاده از سایر نتایج بدست آمده مشخص می گردد ، بیش از جامعه مورد مطالعه به اشتغال زنان در خارج از خانه مشروط می نگرد . بالاترین میزان نگرش غیر سنتی (مدرن) به نقش زنان ، مربوط به پایگاه اقتصادی – اجتماعی متوسط و کمترین آن مربوط به پایگاه پایین می باشد.
مقدمه
انسان به طور طبيعي ، گرايش به رشد و تكامل دارد و اصيلترين تفاوت او با ديگر موجودات داشتن تفكر و خلاقيت است . اين انسان متفكر، علي القاعده مي بايد بر اساس تفكر علمي ، روشهاي نوين و شيوه هاي جديد در زنـدگي و محيط مـادي اطراف خويش بيـافريند . در نتيجـه ديناميـك بودن ، آفريدن و خلق كردن و حركت به سوي تكامل جزو ذاتي انسان است . به طور طبيعي از انسان انتظار رشد و تكامل مي رود و اگر سكون و ايستايي بردوره اي از تاريخ بشرحاكميت دارد و يامللي علي رغم تحولات توسعه صنعتي هنوز زندگي دوران معيشتي را سپري مي كنند ، بدون ترديد موانعي در مقابل رشد و ترقي آنها وجود دارد .
با رفع اين موانع و آماده سازي زمينه هاي رشد ، جامعه بايد در يك روند طبيعي به تحولات مادي و توسعه صنعتي نايل آمد . با توجه به اين فرض انسان محور و كليد اصلي توسعه به شمار مي آيد.
يكي از موضوعات اساسي در برنامه ريزيهاي خرد و كلان اقتصادي كشورها توجه به نيروي انساني است چنانچه اين نيروي انساني ماهر و متخصص باشد ، سهم زيـادي را در رشد و توسعـه خواهد داشت .
(زنان حدود نيمي از جمعيت جهان را تشكيل مي دهند ) . نقش آنان عمدتاًدر برنامه هاي ملي و بين المللي ، در رابطه با نحوه برخورد با مقاطع بحران اقتصادي و توسعه سرمايه گذاري ، در مناطق در حال پيشرفت ناديده گرفته شده است . بنابراين مي توانند در فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي سهيم بوده و با كسب آموزش در جهات مختلف ، از جمله حرفه ، در بالا بـردن سطح توليد و بـهره وري بيشتر از نظر اقتصادي و رشد و توسعه كشور سهم به سزايي را داشته باشند .
مرد و زن هر دو كار مي كنند ، ولي كار آنها از بسيـاري جهات با يكديگر متفاوت است . نظيـر: كـل ساعات كار ، نوع كار ، ميزان پرداخت ، سن ، مشاركت ، خانه داري كه درتمامي اين موارد زنان بطور عمده نقش فعالتري نسبت به مردان دارند .
از سال 1970 ، نقش زنان در نيروي كار افزايش يافته است و تقريباً در همه جا زنان بيشتر در خارج از خانه كار مي كنند .
تـجزيه و تفكيك شغل و تفـاوت دستمـزد ، تقـريـباً در همه جا بر شكاف بيـن آنچه را كه به دست مي آورند تأ كيد مي كند ، آنها همچنين به پول و آموزش دسترسي كمتري دارند .
كار زنان كم ارزش تلقي شده و يا بسياري از موارد ثبت نمي شود. امروز تجديـد نظر در مفاهيـم اشتغال و بيكاري و خانه دار بودن يكي از كارهاي مهم و اساسي مي باشد .
زنان فعاليتهاي مختلفي را در خانه و در خارج از خانه دارند . چنانچه كار را در معناي معمول آن ، هر نوع اشتغالي كه پاداش مالـي بر آن مرتبت باشد ، بدانيم بسيـاري از فعاليـتهاي زنان در اين مقولـه نمي گنجد ، زيرا پاداش مالي ندارد . لذا با توجه به اينكه زنان بخش عظيمي از فعاليتهاي داخل خانه را انجام مي دهند و در صورتي كه اين كارها به بيان اقتصادي سنجيده مي شد ، هزينه بالايي را بـراي خانواده بوجود مي آورد ، ولي به هر حال امروز ايـن فعاليتها جزو كار و اشتغال به معناي معمول آن نيست .
فعاليت زنان در روستاها به طور معمول هميشه انجام شده است . در شهرهاي قديمي ، زنان علاوه بر كارهاي مربوط به خانه ، به مشاغلي چون خياطي . آرايشگري ، مامايي ، قاليبافي و كارهاي دستي سنتي مي پرداختند و يا به صورت خدمه در خانه هاي ديگران به كار مشغول بودند . بعد از انقلاب صنعتي و ايجاد كارخانه ها و كارگاههاي مختلف ، سرمايه داران به دنبال نيروي كار ارزان بودند و زنان بهتريـن اين نيـروها به حساب مي آمدند . به خصوص در صنعت نساجي زنان بيـشتر از بقيه صنايـع حضور پيـدا كردند. كم كم زنان به دستمـزد نا عادلانه و كار زيـاد خود معترض شده و گروهـها و اتحاديه هايي را تشكيل دادند تا در برابر شرايط نابرابر كار و تبعيضات موجود مبارزه كنند .
عدم تخصص و پايين بودن سواد زنان و فقدان تجربه كاري باعث شد آنان بيشتر به سوي كارهايي كه نيروي غير متخصص نياز داشت ، روانه شوند . بخش خدمات تا حدي پذيراي اين نيروها گرديد . تمركز در اين بخش ، براي زنان شانس كمتر براي يافتن شغل به دليل رقابت بيـشتر را به دنبـال داشت .
يكي از مشكلاتي كه زنان در همه جوامع با آن درگير هستند ، مسئوليت پرورش فرزندان و اداره امور خانه مي باشد . به واسطه اين مسئله آنان امكان دسترسي به تخصصها و آگاهيهاي سطوح بالا را كمتر دارند و همچنين زماني را كه مي توانند در شغل و حرفه خود صرف نمايند محدود مي باشد . بنابراين به مشاغلي روي آوردند كه هم نياز به تخصص بالا نداشته باشد و هم وقت كمتري را بيرون از خانه صرف كنند . آنان نسبت به مردان از اوقات فراغت كمتري برخوردارند زيرا به محض تمام شدن وقت كار در بيـرون ، خود را به منـزل مي رسانند تا به مراقبت از بچه ها و رسيدگي به امور منزل بپردازند .
شرايط نا برابر كار براي زنان نسبت به مردان چه از جهت استخدام ، دستمزد و امكان ارتقاي به سطوح بالاتر ، باعث مي شود اشتغال زنان ويژگيهايي داشته باشد كه با توجه به ساختار فرهنگي اقتصادي و اجتماعي هر جامعه فرق مي كند .
پديده اشتغال و كار از ابتداي زندگي اجتماعي بشر مورد توجه بوده است. هريك از انديشمندان به نوعي درباره اين مسأله سخن گفتهاند. اشتغال زنان همراه با مردان در مزارع و درخانه، امري عادي تلقي ميشد. هرچند تفكيك نقشها و وظايف جزء اصلي اشتغال محسوب ميگرديد.
جامعه شناسان و روانشناسان، در قرون اخير، نظرات متفاوتي راجع به كار ارائه نمودهاند.
جنبههاي مختلف كار اعم از نابرابري در كار، رضايت شغلي، انگيزه كار و بالا بردن بهرهوري سازمانهاي كاري و غيره .. هركدام به نحوي مورد توجه انديشمندان و علماي علم مديريت،جامعه شناسي و اقتصاد و روان شناسي قرار گرفته است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.