پایان نامه كالبدشناسي و فيزيولوژي دستگاه تناسلي نريان
مقدمه:
كالبدشناسي دستگاه تناسلي نريان را ميتوان از سه جنبه زير مورد بررسي قرار داد:
اول: اسپرماتوژنز در بيضهها،دوم: بلوغ،ذخيره و انتقال اسپرمها در مجاري تناسلي و سوم: چگونگي تخليه مني در دستگاه تناسلي ماده ماديان بوسيله آلت تناسلي.
دستگاه تناسلي دام نر از كيسه بيضه، بيضهها، بند بيضه، اپيديديم، غدد ضميمه جنسي و آلت تناسلي تشكيل شده كه در ذيل ساختار آناتوميكي آنها مورد بررسي قرار گرفته است. ( شكل 1)
تصوير (1-1) : يك برش عمودي از آلت تناسلي نريان كه در آن بيضه ، كيسة بيضه و
آلت تناسلي نريان ديده مي شود .
(1-1) كيسه[1] بيضه
بيضهها در خارج از بدن در ناحيه مغابني[2] درون كيسه بيضه قرار دارند براي اينكه توليد اسپرم با موفقيت انجام شود و تحت تأثير استرسهاي حرارتي نباشد ميبايست دمايي بيضه كمتر از دماي بدن باشد از اينرو سيستمي توسعه يافته به نام پديده تنظيم درجه حرارت[3] كه اين امر را محقق سازد. بخش دروني اسكتروم بوسيله ماهيچههاي كرماستر[4] دارتوس[5] پوشانده شدهاست كه در هواي سرد بطور خودكار تحت كنترل عصبي منقبض ميشود و بيضهها را به طرف بدن نزديك ميسازد، برعكس در هواي گرم منبسط شده و آنها را از بدن دور ميسازد(6).
چند رباط كوچك بين تشكيلات مختلف داخل كيسه بيضه وجود دارد. رباط اصلي بيضه، قطب شكمي بيضه را به دم اپيديديوم متصل ميكند كه با رباط عقبي( دمي) اپيديديوم به غشاي مهبلي هم ميچسبد. اين رباطها از گويرناكولوم[6] مشتق شدهاند. بالاخره در سطح داخلي كيسه اسكروتوم كه لايه غشاي مهبلي وجود دارد كه يكي جداري كه به سطح داخلي اسكروتوم چسبيده و ديگري اخشايي كه به سطح خارجي بيضه چسبيدهاند متصل ميكند(6).
(1-2) بيضه[7]
بيضههاي نريان در نزديكي ناحيه معابني در كيسه بيضه قرار گرفتهاند. پرده دارتوس[8] ديواره بين بيضهاي را تشكيل ميدهد. خود بيضهها از دو لايه صفاقي پوشيده شدهاند كه اين لايههاي صفاقي هنگام پائينآمدن بيضه از مجراي مغابني وشكلگيري يك حفره جانبي در پرده صفاق جداري تشكيل ميشود. همراه با شكلگيري اين حفره جانبي انشعاباتي از عضله مايل داخلي[9] شكمي نيز به آن وارد ميگردد كه بين پرده كرماستر و غشاي مهبلي قرار ميگيرد(7).
كپسول يا پرده سفيد بيضه،[10] بطور عمده از بافت رشتهاي تشكيل شده ولي الياف عضلاني صافي هم دارد، كه وظيفه آنها ناشناخته است. اين پرده برروي كپسول غشاي مهبلي[11] اصلي قرار دارد. رگهاي خوني اصلي بيضه قبل از نفوذ در كپسول و رساندن خون به پارانشيم بيضه در سطح پرده سفيد پخش شدهاند، در حاليكه اعصاب بيضه در جدار آن قرار ميگيرند و در داخل بيضه بافت عصبي ناچيزي يافت ميشود. بافت بيضه از دو قسمت تشكيل شدهاست: 1 – لولههاي منيساز[12] 2- بافت بينابيني.[13]
هر لوله منيساز لوله بدون انشعاب بسيار پيچيدهاي است كه انتهاي آن در لولههاي[14] جمعكننده باز ميشود، و اين مجرا نيز به نوبه خود به مجراي اپيديديوم مرتبط ميشود. لولههاي منيساز با پرده قاعدهاي[15] محدود ميگردند و تقريباً بطور كامل با سلولهاي عضلهاي شكل قابل انقباض احاطه شدهاند. در داخل لولههاي اسپرمساز لايه پوششي منيساز خود از دو دسته سلول اصلي به نامهاي سلولهاي سوماتيك[16] سرتولي و سلولهاي زاينده [17]تشكيل شدهاست. شكل و ميزان بافت بينابيني كه از سلولهاي ليديگ[18] توليدكنندة هورمونهاي استروئيدي و رگهاي خوني و لنفي تشكيل شده، در حيوانات مختلف بسيار متفاوت است براي مثال بافت بينابيني زيادي در نريان و خوك ديده ميشود ولي در نشخواركنندگان ميزان اين بافت نسبتاً كم است(شكل 2).
تصوير(1-2) : نمايي از بافت بيضه كه ارتباط اين بافت بينابيني و لوله هاي اسپرم ساز ديده مي شود
اندازه بيضه در نريان متغير است اما ميانگين طول آن 140-80 ميليمتر و ميانگين قطر آن 80-50 ميليمتر و وزن آن 225 گرم ميباشد(6).
(1-3) اپيديديم
اپيديديم لوله پيچخوردهاي است كه توط 13 تا 15 مجراي آوران[19] اسپرم توليدشده در لولههاي منيساز را از طريق لولههاي راست و rete testis گرفته و دريافت نموده و انقباض ميدهند(7)و (8).
اپيديديم از بيرون به صورت عضو تقريباً استوانهاي شكل ديده ميشود كه از سه قسمت تشكيل ميشود. سر اپيديديم،[20] بدنه اپيديديم[21] كه در وسط قرار گرفته و دم اپيديديم[22] كه در امتداد مجراي[23] وابران قرار دارد. شكل (3)
تصوير(1-3) : نماي شماتيك كه وضعيت Straight tubules و rate tests را در نريان نشان مي دهد
ديواره عضلاني مجراي اپيديديم با حركات دودي خود، اسپرماتوزوئيدها را به جلو ميراند. اسپرماتوزوئيدها كه هنگام ورود به بيضه نارس هستند و در ضمن عبور از اپيديديم به ويژه د ناحيه سرابي اپيديديم بالغ ميگردند.دم اپيديديم هم مخزن اسپرماتوزوئيدهاي كاملاً رسيدهاست و در حيواني كه از نظر جنسي فعال است اين قسمت در اثر تجمع اسپرمهاي ذخيرهشده متورم و سفت و قابل ارتجاع ميگردد. طول اپيديديم در نريان طويلتر از گاو نر حدود 45 متر ميباشد(7).
(1-4)بند بيضه[24] و رگها و اعصاب بيضه
هر بيضه بوسيله بند بيضه به بدن متصل است كه سرخرگ اسپرماتيك[25] دروني و سياهرگ[26] اسپرماتيك در بخش پيشين و از مجراي وابران در بخش پسين آن قرار دارد.
خونرساني به بيضه با شريانهاي بيضه است كه از آئورت خلفي در نزديكي شريان كليوي منشعب ميشوند اين عروق بصورت شريانهاي پيچدر پيچ[27] از مجراي مغابني ميگذرند و با پرده صفاقي پوشيده شده و قسمت اصلي بند بيضه را تشكيل ميدهند.(شكل 4)
تصوير(1-4) : نمايي از مقطع عرضي از استرماتيك كورد و عضلة كرماستر خارجي و شبكة پاپيني فرم .
خون بيضه از طريق شبكه ارتباطي وريدي[28] كه آن نيز به صورت پيچدرپيچ ميباشد از طريق بند بيضه خارج ميگردد و از آنجا به وريد ميانخالي پائيني ميريزند البته اين شبكه پيچدرپيچ ابتدا انشعابات زيادي را دارا ميباشد. ولي بتدريج كه بند بيضه بالا ميرود شاخههاي جانبي كمتري از آن قابل تشخيص است تا اينكه فقط يكي دو وريد به مجراي مغابني وارد ميشوند و در نهايت بصورت يك رگ به وريد ميانخالي خلفي يا وريد كليوي ميريزد. شريان بيضه شبكة پيچك مانند را احاطه ميكند و در ارتباط خيلي نزديك با آن است بطوريكه شريان و وريد معمولاً يك پرده داخلي مشترك دارند(6)
طول شريان بيضه به دليل پيچيدگيهاي آن خيلي زياد است كه اين باعث سه ويژگي ميشود: 1- وقتي شريان به بيضه ميرسد نبض شرياني تقريباً بطور كامل از بين رفته است و به نظر ميرسد رسيدن خون شرياني به صورت ضرباني به بيضهها با اسپرمزايي طبيعي ناسازگار است. 2- اسپرمزايي در درجه حرارت كمتري از 6 درجه حرارت قسمت مياني بدن پستانداران بهتر انجام ميشود و در كنار هم قرارگرفتن شريان و وريد باعث تبادل حرارت بين آنها ميشود بطوريكه درجه حرارت بيضه چند درجه از مركز بدن پائينتر است. 3- احتمال دارد تبادل مولكولهاي كوچك مثل تستوستورن بين دو جريان با جهت مخالف در وريد و شريان بيضه صورت بگيرد البته اهميت اين انتقال هنوز كاملاً مشخص نيست.
اعصاب بيضه از سيستم سمپاتيك سينه اي[29]– كمري مشتق ميشوند كه رشتههاي حركتي احشايي آن عضله صاف شريان كوچك بيضه و كپسول اپيديديم و بيضه را تعصيب ميكند.
كيسه بيضه هر دو دسته عصب احشايي و سوماتيك را دارد كه از اعصابي پي مشتق ميشوند كه از مجراي مغابني ميگذرند و به صورت شاخههاي عصب شرمي[30] خارج ميشوند. از ديگر خصوصيات اعصاب كيسهاي بيضه وجود عصب حركتي عضله كرماستر و داتروس است كه نقش مهمي در تبادل حرارتي بيضه دارد.(6)
(1-5) آلت تناسلي( قضيب)
آلت تناسلي شامل دو مجراي بافت قابل نعوظ و يك مجراي پيشابراه آلت تناسلي نام اورتر است پيشابراه با جسم اسفنجي آلت تناسلي احاطه شده كه از پياز آلت تناسلي شروع شده به سر آلت تناسلي ختم ميگردد، قسمت پيشين آلت تناسلي از اجسام غاري آلت تناسلي زوج تشكيل شده كه از ريشه آلت تناسلي شروع شده و در پشت سر آلت مييابد.
خونرساني هر سه مجرا از شاخههاي شريان شرمي است ولي تخليه وريدي ccp [31] با csP[32] خيلي فرق ميكند. Ccp از طريق ريشه آلت تناسلي در وريد[33] شرمي تخليه ميشود ولي csP در وريد پشتي آلت از قسمت انتهايي آن تخليه ميشود. بنابراين خونرساني و تخلية خون CCP هر دو از راه ريشه آلت است ولي خونرساني به csP از پياز و تخليه آن از قسمت انتهايي آن است. ريشههاي آلت را عضلات وركي[34] غاري احاطه كرده كه انقباض آنها وريدي را كه CCP تخليه ميكند مسدود ميكند. بطوريكه فضاهاي غاري بافت قابل نعوظ در انتهاي بسته CCP پر از خون ميشود و باعث سفت و طويلشدن آلت[35] ميشود. (6) .(شكل 5).
[1] – Scrota Sac
[2] -inguinal Region
[3] – Thermoregulation Phenomenon
[4] – Cremaster
[5] – Dartus
[6] – Gubernaculum
[7] – Testis
[8] -Turnica Dartus
[9] – Internal oblique
[10] – Turnica Albaginea
[11] -Tunnica Vaginalis Propria
[12] – Semini ferous tubules
[13] – intertitial tissue
[14] – Collecting tubles
[15] -Basement membrane
[16] -Sertoli cells
[17] – Germinal
[18] – leyding cens
[19] – Effernt ducts
[20] -Caput epididymidis
[21] – Corpus epididymidis
[22] -Cauda epididymidis
[23] -Deferent Duct
[24] – Soermatic Cord
[25] – Internal Spermatic Artery
[26] -Spermatic Vein
[27] – Pampaniferus plexus
[28] – Anastomosing Plexus
[29] – Thoraco Lumber
[30] – Pudendal Nerve
[31]-corpora covernosa penis(c.c.p)
[32]-Corpus Spongiosum Penis(C.S.P)
[33]-pudendal artry
[34]– Isochio covernosus
[35] -Eraction
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.