پایان نامه مالیات بر ارزش افزوده و ویژگی های آن
مقدمه
پس از جنگ جهاني دوم بنا به دلايل متعدد بسياري از كشورها درصدد اصلاح ساختار مالياتي خود بر آمدند. در اين ميان ماليات بر ارزش افزوده در دو دهه ي گذشته به عنوان يك روش جديد مطرح شده و به لحاظ ويژگي هاي انعطاف پذيري كه دارد مورد توجه كشورهاي مختلف به هنگام اصلاح ساختار مالياتي واقع شده است.دلايلي كه انگيزه ي اين اصلاح را در كشورهاي گوناگون ايجاد كرد مسائل مختلفي بوده كه به رغم در برداشتن طيف وسيعي از موارد مختلف مي توان آنها را در چهار مورد زير دسته بندي كرد:
1)رفع نارسايي هاي مالياتي سنتي
2)ايجاد منبع درآمد براي پاسخگويي به هزينه هاي روزافزون دولت.
3)ايجاد سيستم مالياتي متناسب با عملكرد پيمان هاي منطقه اي
4)ايجاد تحول در ساختار مالياتي به دليل هماهنگ نبودن آن با روند توسعه اقتصادي
به رغم اين كه به دليل ناشناخته بودن ماليات بر ارزش افزوده برخي از كشورها نسبت به پذيرش آن ابراز نگراني كرده اند، اما با گذشت زمان شمار كشورهاي استفاده كننده از اين ماليات به طور قابل توجهي افزايش يافته است.
به طور كلي در بررسي هاي گوناگون در خصوص تئوري ماليات بر ارزش افزوده صاحب نظران اقتصادي اين ماليات را از سه جنبه ي مختلف مورد بررسي قرار داده اند. اين سه جنبه عبارتند از:
الف) مسائل ساختاري-اقتصادي-اجتماعي مالياتي بر ارزش افزوده مشكلات مرتبط با آن ها و راههاي مقابله با اين مشكلات
ب)اثرات مخلتف ماليات بر ارزش افزوده بر متغيرهاي اقتصادي از ديدگاه خرد و كلان.
ج) فرق مختلف اجراي ماليات بر ارزش افزوده در كشورهاي مختلف و استفاده از تجارب حاصل به منظور بهبود ساختار اين روش مالياتي. در قسمت هاي بوري پس از شرح مختصر تاريخچه ي ماليات بر ارزش افزوده، به تجزيه و تحليل كامل موارد فوق الذكر پرداخته خواهد شد.
تاريخچه مختصر ماليات بر ارزش افزوده
در 1981 ماليات بر ارزش افزوده توسط فون زيمنس به منظور فائق آمدن بر مسائل مالي بعد از جنگ طرح ريزي و به دولت آلمان معرفي شد. به رغم اظهار علاقه و تمايل كشورهاي ديگر( مثل آرژانتين و فرانسه) در مورد آگاهي از چگونگي ساختار ماليات بر ارزش افزوده، اين ماليات به طور رسمي تا 1954 در هيچ كشوري به كار گرفته نشد. در اين سال كشور فرانسه ماليات بر ارزش افزوده را به صورت مالياتي براي كالاهاي مصرفي در مرحله ي توليد اعمال كرد و در 1986 اين كشور توانست ماليات بر ارزش افزوده را به صورت مالياتي جامع به مرحله خرده فروشي گسترش دهد.
در دهه 1960 بسياري از كشورهاي اروپايي از مزاياي ماليات بر ارزش افزوده آگاه شوند و اين ماليات تدريجا در سيستم مالياتي بسياري از كشورهاي اروپايي به كار گرفته شد در اواسط 1960 در سال 1966، جامعه ي اروپا به منظور هماهنگ سازي سيستم مالياتي و بهبود جريان كالاها و خدمات تمام كشورهاي عضو را مكلف و پذيرفتن ساختار ماليات بر ارزش افزوده كرد و نيز پذيرش اين ماليات را به عنوان يكي از پيش نيازهاي لازم به منظور عضويت در جامعه اروپا عنوان نمود.
در دهه ي 1960 و1970 بسياري از اعضاي جامعه ي مشترك كشورهاي اروپايي اين ماليات را پذيرفتند (دانمارك 1976، آلمان غربي 1986، هلند 1969، لوكزامبورگ 1970، بلژيك 1971، ايرلند 1971، ايتاليا 1973، و بالاخره انگلستان 1973). در حين زمان و نيز در دهه ي بعد كشورهاي ديگري ( از جمله برزيل، اروگوئه، مكزيك، آرژانتين، شيلي، ساحل عاج، آمريكا، ژاپن، استراليا، نروژ، سوئد، الجزاير، مغرب و تونس) به خيلي كشورهاي استفاده كننده از ماليات بر ارزش افزوده پيوسته و اين ماليات را جانشين برخي از ماليات ها از جمله ماليات بر فروش كالاهاي كارخانه اي، ماليات بر كل فروش، ماليات بر درآمد شركت ها و .. كردند.
از سوي ديگر، انتقال از سيستم برنامه ريزي متمركز به سيستم متكي به مكانيزم بازار نيز لزوم تغيير سيستم مالياتي را در كشورهاي اروپايي مركزي و شرقي ايجاب كرده است. در حال حاضر كشورهاي مجارستان و آلمان دموكراتيك (قبل از ادغام دو آلمان)، ماليات بر ارزش افزوده را به منظور اصلاح ساختار مالياتي خود به كار برده اند. علاوه بر اين، كشورهاي بلغارستان، لهستان و يوگوسلاوي نيز نسبت به كاربرد اين روش مالياتي از خود تمايلات مثبت نشان داده اند.
به هر حال با گذشت زمان و نمايان شدن نقاط قوت ماليات بر ارزش افزوده، درجهي محبوبيت اين ماليات بيشتر گشته است. به طوري كه در حال حاضر بيش از 50 كشور از اين ماليات استفاده مي كنند و بيش از 10 كشور ديگر نيز به طور جدي در مورد پذيرا شدن آن از خود تلاش هاي مثبتي نشان داده اند.
نرخ و پايه ي مالياتي ماليات بر ارزش افزوده در كشورهاي مختلف متفاوت بوده و متوسط نرخ به كار گرفته شده در حد 5 تا 18 درصد در نوسان بوده است. هر چند كه در بعضي از كشورها برخي از خدمات مثل خدمات دارويي، خدمات بيمارستاني، خدمات امنيتي، خدمات خانه، خدمات بيمه، خدمات پستي و خدمات زيربنايي عمومي مثل آب، برق و گاز مشغول ماليات نمي شوند، اما در برخي ديگر از كشورها پايه ي ماليات بر ارزش افزوده وسيع تر از ساير ماليات هاي سنتي بوده و موادي از قبيل خدمات تفريحي، خدمات حمل و نقل، خدمات قانوني، خدمات ملكي و حتي خدمات زيربنايي را نيز در بر مي گيرد. اين پايه ي وسيع توانسته است در بسياري از كشورها درآمدهاي مالياتي را به طور قابل توجهي افزايش دهد. (جدول شماره ي 1 سال پذيرش، سهم ماليات بر ارزش افزوده از توليد ناخالص داخلي و از كل درآمدهاي مالياتي و نرخ اين ماليات را در برخي از كشورهاي در حال توسعه نشان مي دهد). از طرفي پاره اي از كشورها نيز به دليل رعايت رفاه اجتماعي، مواد غذايي و مواد مورد نياز عامه مردم را مشمول نرخ هاي پايين تر مالياتي مي كرده اند. هر چند كه كشورهاي عضو جامعه مشترك اروپا از جمله كشورهاي پيشتاز در زمينه ي يكسان سازي نرخ هاي ماليات بر ارزش افزوده بوده اند، ليكن تلاش آنها در اين زمينه تاكنون به ثمر رسيده است.
با منظور درك بيشتر پايه هاي تئوريك ماليات بر ارزش افزوده در قسمت بعد به بررسي كامل ساختارهاي اين ماليات پرداخته خواهد شد. در اين زمينه مواردي از قبيل مباني تئوريك ماليات بر ارزش افزوده (شامل بررسي مفهوم و نحوه ي محاسبه اين ماليات از ديدگاههاي مختلف، طبقه بندي هاي گوناگون اين ماليات)، دلايل انتخاب ماليات بر ارزش افزوده به وسيله ي كشورهاي مختلف (نقاط قوت و مزاياي آن)، دلايل عنوان شده دررد ماليات بر ارزش افزوده (نقاط ضعف و نواقص آن)، نرخ ها، پايه ها و معافيت هاي مالياتي و … مورد تجزيه و تحليل قرار خواهند گرفت.
جدول شماره (1):
ماليات بر ارزش افزوده در برخي از كشورهاي در حال توسعه در دوره 88-1966
كشور | سال معرفي ماليات بر ارزش افزوده | درصد سهم ارزش افزوده از GDP | درصد درآمد مالياتي ماليات بر ارزش افزوده از كل درآمد مالياتي | نرخ پايه ي ماليات بر ارزش افزوده (درصد) | ساير نرخهاي ماليات بر ارزش افزوده |
كلمبيا | 1966 | 1/ 2 | 27 | 10 | 0،4،6،20،35 |
برزيل | 1967 | 5/6 | 7/28 | 17 | |
اروگوئه | 1968 | 6/4 | 5/23 | 20 | 12 |
اكوادور | 1970 | 3/1 | 4/12 | 6 | |
بوليوي | 1973 | * | * | 10 | |
شيلي | 1975 | 1/8 | 4/37 | 20 | 0، 5/0 ، 33، 35، 50، 90 |
كاستاريكا | 1975 | 7/3 | 4/17 | 10 | |
آرژانتين | 1975 | 9/1 | 9/14 | 18 | 5، 23 |
نيكاراگوئه | 1975 | 8/2 | 4/10 | 10 | 25 |
هندوراس | 1976 | 5/1 | 2/12 | 5 | 6 |
پاناما | 1977 | 9/1 | 1/9 | 5 | |
كره | 1977 | 4 | 1/25 | 10 | 0،2، 5/3 |
مكزيك | 1978 | 2/3 | 7/19 | 15 | 0، 6، 20 |
ها؟؟ | 1982 | 1/1 | 5/11 | 10 | |
پرو | 1982 | 4/ 3 | 2/31 | 6 | |
گواتمالا | 1983 | 6/1 | 8/24 | 7 | |
جمهوري دومينكن | 1984 | 9/0 | 9/9 | 6 | |
ماداگاسكارا | 1984 | 2/3 | 4/26 | 15 | |
تركيه | 1985 | 1/3 | 9/21 | 10 | |
اندونزي | 1985 | 9/2 | 7/16 | 10 | |
نيجر | 1986 | * | * | 25 | |
پرتغال | 1986 | * | * | 16 | 150،35 |
تايوان | 1986 | * | * | 5 | 0،8،30 |
هند | 1986 | * | * | * | |
مالاوي | 1988 | * | * | * |
مفهوم ماليات بر ارزش افزوده
ماليات بر ارزش افزوده نوعي ماليات بر فروش چند مرحله اي است كه خريد كالاها و خدمات واسطه اي را از پرداخت ماليات معاف مي سازد. به عبارت ديگر، ماليات بر ارزش افزوده نوعي ماليات بر قيمت فروش است كه در اصل بار مالياتي آن بر دوش مصرف كنندگان نهايي بوده و اين ماليات براساس درصدي از ارزش افزوده در هر
مرحله اي از توليد اخذ مي شود.
ارزش افزوده در يك بنگاه برابر تفاوت بين فروش بنگاه و هزينه هاي خريد كالاها و خدمات خريداري شده از بنگاههاي ديگر است. به عبارت ديگر، ارزش افزوده ارزشي است كه توليد كننده به مواد خام و عوامل توليدي ديگري كه خريده است (غير از نيروي كار) اضافه مي كند؛ قبل از اين كه كالاي جديد توليد شده و يا خدمات جديد ايجاد شده را به فروش برساند. از ديدگاهي ديگر حاصلجمع ارزش افزوده تمام بنگاههاي اقتصادي در واقع همان توليد ملي است. زيرا كل معاملات منهاي معاملات واسطه اي (خريد بنگاهها از بنگاههاي ديگر) برابر با مجموع دستمزد، نرخ بهره اجاره و ساير پرداخت ها به عوامل توليد در سطح ملي و مساوي توليد ملي است. به عبارت ديگر، ارزش افزوده برابر است با :
ارزش معاملات واسطه اي – ارزش شكل معاملات = ارزش افزوده
توليد ناخالص ملي = فروش نهايي
استهلاك + اجاره + سود + نرخ بهره + دستمزد =
به منظور اجتناب از مسئله احتساب مضاعف و يا چندگانه، در محاسبه توليد ناخالص ملي نبايد فروش كالاها و خدمات واسطه اي در نظر گرفته شود. بنابراين، پس از حذف معاملات واسطه از كل معاملات، آنچه كه باقي مي ماند برابر ارزش فروش نهايي است. به همين دليل، فروش نهايي برابر ارزش كل دستمزد، نرخ بهره، اجاره، استهلاك و سود است. اين تعريف در مورد توليد ناخالص ملي نيز صدق مي كند. بر اين اساس مي توان عنوان كرد كه مجموع ارزش افزوده تمام بنگاههاي بازرگاني در هر مرحله از توليد نوع ديگر تعريف توليد ناخالص ملي است. لذا ماليات بر ارزش افزوده برابر ماليات بر توليد ملي است.
براساس موارد ذكر شده، پايه ي مالياتي ماليات بر ارزش افزوده برابر كل درآمد حاصل از فروش نهايي هزينه ي خريد عوامل توليد (ورودي ها) از ساير بنگاههاست كه با خارج كردن خريد از ساير بنگاههاي ماليات دهنده از ماليات بندي چندگانه اجتناب ورزيده مي شود. به عبارت ديگر، ماليات به كل فروش بنگاه اعمال مي شود و با اعمال آن اعتبار مالياتي براي خريد از ساير بنگاهها به بنگاه جديد اعطا مي شود. بنابراين، اعمال ماليات بر ارزش افزوده نيازمند فهرست كردن كل صورت حسابها در بنگاه است. زيرا هر بنگاه براي دريافت اعتبار مالياتي بايد قادر باشد كه شرح ماليات پرداخت شده توسط فروشنده ي قبلي را ارائه دهد. اين نياز خريدار را تشويق مي كند كه با فروشنده قبلي براي پرداخت ماليات فشار آورد.
در خصوص مفاهيم ارزش افزوده و ماليات بر ارزش افزوده مثال هاي زير ارائه مي شود.
مثال شماره (1) :
مراحل مختلف در توليد كفش به قرار زير است:
– حركت پوست از گله دار به دباغ
– حركت چرم از دباغ به بنگاه توليد كننده كفش
– حركت كفش ها از بنگاه توليد كننده كفش به عهده فروش
– حركت كفش ها از عهده فروش به خرده فروشي ها
– حركت كفشها از خرده فروشي ها به مصرف كنندگان
در هر مرحله ارزش كالا فزوني مي يابد و بنابراين قيمت فروش كالا نيز زياد مي شود. هر تغيير در قيمت بيانگر ارزش افزوده در هر مرحله است بنابراين، ارزش يا قيمت كالاي نهايي برابر جمع تغييرات ارزش افزوده در مراحل مختلف است و ماليات به تغييرات نيز درست برابر ماليات بر ارزش نهايي كالا است. تشريح فرايند ارزش و نيزاعمال ماليات بر ارزش افزوده با نرخ 10 درصد براي مثال يش گفته در جدول شماره (2) مشخص شده است.
در مثال شماره (1) مجموع ماليات در مراحل مختلف برابر 315 ريال است كه برابر اعمال نرخ 10 درصد بر كل فروش كفش به مصرف كننده ي نهايي يعني 315=10% × 3150 ريال است.
مثال شماره (2) :
مراحل مختلف در توليد و توزيع شلوار به قرار زير است:
– حركت پشم از بنگاه دامپروري به كارخانه ريسندگي
– حركت نخ از كارخانه ريسندگي به كارخانه نساجي
– حركت پارچه از كارخانه نساجي به بنگاه دوزندگي
– حركت شلوارها از بنگاه دوزندگي به عهده فروش
– حركت شلوار ها از عهده فروش به خرده فروش
– حركت شلوارها از خرده فروش به مصرف كننده
جدول شماره (2) :
تشريح فرايند ارزش افزوده و ماليات بر ارزش افزوده
مرحله توليد | خريدها و فروش ها | ارزش افزوده | ماليات بر ارزش افزوده (واحد قيمت : ريال) |
توليدكننده پوست | 600 | 600 | 60 |
توليدكننده چرم | 1600 | 1000 | 100 |
توليدكننده كفش | 2500 | 900 | 90 |
عمده فروش | 2800 | 300 | 30 |
خرده فروش | 3150 | 350 | 35 |
جمع كل | 3150 | 315 |
تشريح فرايند ارزش افزوده و ماليات بر ارزش افزوده با نرخ 10 درصد در فرايند توليد و توزيع شلوار به شرح جدول شماره (3) است.
بنابراين ، ملاحظه مي شود كه محصول توليد شده در هر مرحله از توليد، به عنوان مواد واسطه در مرحله بعدي توليد مورد استفاده قرار مي گيرد.
پس قيمت فروش محصول در هر مرحله از توليد، براي كارخانه اي كه توليد مرحله بعدي را انجام مي دهد، هزينه مواد واسطه است. قيمت فروش نخ نيز كه براي كارخانه پشم بافي درآمدي است، براي كارخانه نساجي كه خريدار آن است هزينه اي محسوب مي شود.
جدول شماره (3):
تشريح فرايند ارزش افزوده و ماليات بر ارزش افزوده
مرحله توليد | محصول و قيمت فروش | مواد اوليه و قيمت خريد | ارزش افزوده | ماليات بر ارزش افزوده |
توليد پشم توسط بنگاه دامپروري | پشم 100 ريال | – | 100 ريال | 10 ريال |
توليد نخ توسط كارخانه پشم بافي | نخ 180 ريال | پشم 100 ريال | 80 ريال | 8 ريال |
بافت پارچه توسط كارخانه نساجي | پارچه 300 ريال | نخ 180 ريال | 120 ريال | 12 ريال |
دوخت شلوار توسط خياط | شلوار 550 ريال | پارچه 300 ريال | 250 ريال | 25 ريال |
عمده فروش | شلوار 600 ريال | شلوار 550 ريال | 50 ريال | 5 ريال |
خرده فروش ( فروشنده شلوار) | شلوار 640 ريال | شلوار 600 ريال | 40 ريال | 4 ريال |
جمع كل | 2370 | – | 640 ريال | 64 ريال |
مجموع ارزش افزوده توليد شده در تمام 6 مرحله توليد و توزيع 640 ريال است . 1 قيمت محصول نهايي (شلوار) نيز براي مصرف كننده برابر همين مقدار است. از سوي ديگر، مجموع ماليات در مراحل مختلف فرايند توليد و توزيع نيز برابر 64 ريال است كه برابر اعمال نرخ 10 درصد بر كل فروش شلوار به مصرف كننده نهايي ( 64 = 10% × 640 ريال) است.
مثال شماره (3) :
الف: محاسبه ارزش افزوده
كالاها در مراحل مختلفي توليد مي شوند؛ براي مثال يك مدل ساده توليد را در نظر بگيريد: عملكرد توليد در مراحل مختلف به شرح زير است:
زارع گندم را به عمل مي آورد و آن را با آسيابان براي آرد تحويل مي دهد. آسيابان گندم را آرد مي كند و آن را به نانوايي مي فروشد،نانوا آنرا تبديل به نان مي كند و انرا به مغازه دار مي فروشد؛ مغازه دار نيز انرا به مصرف كننده مي فروشد. براي روشنتر شدن مطلب، مورد ذكر بصورت مثال عددي در جدول شماره (4) نشان داده شده است. رديف (1) ارزش افزوده در هر مرحلهي توليد را نشان مي دهد. رديف (2) خريدهاي تر توليد كننده را در هر مرحله ي توليد آشكار مي سازد. چنانكه ملاحظه مي شود،آسيابان 400 دلار به زارع براي خريد گندم مي پردازد و گندم آرد شده را به 700 دلار به نانوا مي فروشد. بر اين اساس، ارزش افزوده در هر مرحله ي توليد برابر تفاوت فروش بنگاه و خريد ورودي ها و مواد استفاده شده در جريان توليد است. نانوا 700 دلار براي خريد آرد مي پردازد و نان را به 950 دلار مي فروشد. پس در اين مرحله 250 دلار به ارزش توليد افزوده شده، در هر مرحله توليد با كسر كردن خريد از فروش، ارزش افزوده (كه در رديف 3 نشان داده شده است) را مي توان به دست آورد بنابراين، ارزش افزوده برابر است با:
اجاره + نرخ بهره + سود + دستمزد = جمع پرداختي به عوامل توليد توسط توليدكنندگان = ارزش افزوده
ب) محاسبه ي ماليات بر ارزش افزوده
ماليات بر ارزش افزوده با اعمال درصد نرخ ماليات در هر مرحله توليد بدست مي آيد. براي مثال، در جدول ارائه شده اگر نرخ ماليات بر ارزش افزوده 20 درصد باشد در رديف (4) بدهي ماليات در هر مرحله توليد را مي توان مشاهده كرد. كل درآمد حاصل از ماليات بر ارزش افزوده با جمع كردن پرداختي در هر مرحله ي توليد حاصل مي شود كه برابر با 200 دلار است.
نتيجه مشابه با اعمال 20 درصد ماليات بر سطح خرده فروشي حاصل مي گردد. به اين ترتيب ملاحظه مي شود كه ماليات بر ارزش افزوده راهي ديگر براي جمع كردن ماليات بر فروش است. ( توجه كه در مثال ارائه شده درآمد خالص برابر 100 دلار و برابر ارزش افزوده است).
1 . با به كارگيري روش ارزش افزوده از احتساب مضاعف و يا چندباره در اندازه گيري توليد ناخالص ملي جلوگيري به عمل مي آيد. براي روشن كردن موضوع به ستون محصول و قيمت فروش آن در جدول شماره (3) توجه كنيد: اگر به جاي استفاده از روش محاسبه ارزش افزوده، هر كارخانه قيمت فروش محصول خود را راسا براي احتساب در توليد ناخالص ملي به ترتيب 100، 180، 300، 550 و غيره اعلام كند، سهم لنگاه دامپروري و كارخانه پشم بافي و نساجي و خياطي و … در توليد ناخالص ملي به ترتيب 100، 180، 300، 550 و … ريال منظور مي شود. جمع شش رقم مربوط به مراحل مختلف توليد و توزيع برابر 2370 ريال است. در نتيجه، اين شيوه غلط باعث مي شود كه ارزش افزوده توليد شده در هر مرحله از توليد چندين بار در احتساب توليد ناخالص ملي وارد شود. به طور مثال، قيمت پشم كه همان ارزش افزوده توليد شده در بنگاه دامپروري است به جاي يك بار جمعا چهار بار در احتساب توليد ناخالص ملي دخالت مي كند، به عبارت ديگر، در روش احتساب چند باره، ارزش پشم هم جزء توليد بنگاه دامپروري و هم جزء توليد كارخانجات نخ ريسي و نساحي و هم جزء توليد خياطي به حساب مي آيد. در صورتي كه سه توليد كننده اخير در توليد پشم هيچگونه نقشي نداشته اند همين استدلال در مورد مراحل ديگر توليد نيز صادق است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.