پایان نامه مطالعۀ رابطۀ بین هوش هیجانیِ اساتیدِ دانشکدۀ علوم اجتماعی و روانشناسیِ دانشگاه آزاد اسلامی
مقدمه:
- بیان مساله
یکی از پدیدههایی که در دهه اخیر مورد استقبال زیادی قرار گرفته است، پدیدهی هوش هیجانی بوده است، که دلیل این امر توانایی فرضی هوش هیجانی بالاتر در حل بهتر مسایل، کاستن از میزان تعارضات بین آنچه که انسان احساس میکند با آنچه که فکر میکند است.به اعتقاد
دانیل گلمن ، اگرچه هوش هیجانی در کودکی شکل می گیرد ، ولی مهارت های مربوط به آن می توانند در هر سنّی آموخته شوند. اجزای اصلی هوش هیجانی مطابق با نظر گلمن عبارتند از :
- خودآگاهی
- خود نظمی
- انگیزش
- همدلی
- مهارت اجتماعی(فرهنگی و دیگران, 1384 ، 255)
هرچند هوش هیجانی با هوش شناختی IQ ارتباط دارد ولی از لحاظ مفهوم نظری و عملکرد، کاملاًٌ با آن تفاوت دارد. مولفههای هوش هیجانی به قرار زیر است:
- درون فردی: شامل خود شکوفایی، استقلال و خود آگاهی عاطفی.
- بین فردی: همدلی و مسئولیت اجتماعی.
- سازگاری: شامل توان حل مسایل و آگاهی به واقعیت.
- مدیریت استرس: شامل کنترل تکانهها و تحمل فشارها.
- خلق و خوی: شامل شادکامی و خوش بینی.(Academist.com)
1-1-1 اثربخشی آموزشی
شناسايي و تعيين عواملي كه در فرايند آموزش نقش اصلي دارد، ضرورتي غيرقابل انكار است؛ به گونهاي كه هرچقدر ميزان تلاش براي مشخص كردن اين عوامل بيشتر باشد، ميزان موفقيت در برنامه نيز بيشتر خواهد بود. امروزه موفقيت يا عدم موفقيت در طراحي و اجراي برنامههاي آموزشي را تحت عنوان اثربخشي آموزشي[1] ميشناسند.گرچه موضوع اثربخشي برنامههاي آموزشي گاه با مسائلي مانند ارزشيابي آموزشي[2] ، كارايي[3] و… آميخته و جابه جا ميشود اما تحقيقات گستردهاي به ويژه در دهه اخير در زمينه اندازهگيري اثربخشي برنامههاي آموزشي صورت پذيرفته و رويكردهاي علمي و عملي ارزشمندي از سوي محققان و دانشمندان حوزه منابع انساني تدوين و ارائه شده است. اثربخشي برنامههاي آموزشي را ميتوان در يك نگاه كلي به دو موضوع تقسيم كرد: نخست عوامل موثر در اثربخشي و دوم اندازهگيري اثربخشي.اين عوامل عبارتند از:
1-تدوين اهداف آموزشي[4]
2- تحليل نيازهاي آموزشي[5]
3- برنامهريزي آموزشي[6]
4-اجراي آموزش[7]
5 – ارزشيابي[8](یاریگر روش, 1387 ،1)
با عنایت به موارد فوق و با توجه به اینکه ویژگی های شخصیتی معلم نقش مهمی در افزایش اثربخشی دوره های آموزشی دارد ، مسالۀ پژوهش حاضر این خواهد بود :
آیا بین هوش هیجانیِ اساتیدِ گروهِ ارتباطاتِ دانشکدۀ علوم اجتماعی و روانشناسیِ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز ، با پیشبرد اهداف آموزشی (اثربخشی آموزشی) رابطه معناداری وجود دارد؟
- اهمیت و ضرورت پژوهش
لازم است مهار زندگي هيجاني ما را هوش وعقلانيت بر عهده بگيرد. احساسات ما زماني كه به خوبي به كار گرفته شوند، با خرد ومنطق همراهند؛ وبه تفكر ما، ارزش هاي ما وبقاي ما جهت
مي دهند. اما به آساني مي توانند به خطا بروند واكثر مواقع نيز چنين مي شود. از ديدگاه ارسطو، مشكل انسان در اين نيست كه از هيجان برخوردار است، بلكه آنچه اهميت دارد،مناسب بودن هيجان ونحوة ابراز آن است.سؤال اين است كه چگونه مي توانيم هوش را به هيجان ـ مدنيت را به
خيابان ها، واهميت قايل شدن براي ديگران را به زندگي جمعي خود ـ بيفزاييم؟ (پارسا,1387، 21)
و آن را به کلاس های دانشگاه منتقل نماییم ، چرا که هوش هيجاني تأثير بسيار زيادي بر شادي و رضايت مردم دارد. كساني كه هوش هيجاني خود را به كار مي گيرند با محيط اطراف خود سازگاري بيشتري دارند، اعتماد به نفس بالايي نشان مي دهند و از توانايي هاي خود آگا هند. رابطة مستقيم بين هوش هيجاني و زندگي خوب و سالم نشان مي دهد كه توجه به هيجانها، آگاه بودن و آگاه ماندن از آنها و استفاده از آنها براي راهنمائي كردن رفتار، تا چه حد اهميت دارد.
هرچه از مهارتهاي هوش هيجاني خود بيشتر استفاده كنيم، از زندگي دستاوردهاي
بيشتري خواهيم داشت. (گنجي, 1386،31)
افرادي كه مهارت هيجاني دارند ـ يعني كساني كه احساسات خود را به خوبي مي شناسند و هدايت مي كنند واحساسات ديگران را نيز درك و به طرز اثر بخشي با آن برخورد مي كنند ـ در هر حيطه اي از زندگي ممتازند، خواه در روابط عاطفي و صميمانه باشد و خواه در فهم قواعد ناگفته اي كه در خط مشي سازماني، به پيشرفت مي انجامند. (پارسا, 1387، 65) این ویژگی به خصوص برای اساتید دانشگاه که تأثیر گذاری فراوانی بر دانشجویان دارند اهمیت دوچندان دارد. هم برای دانشجو و هم برای اساتید ، هوش هيجاني آنقدر براي موفقيت ضروري است كه 60 درصد عملكرد در همة انواع شغلها را شامل مي شود. هوش هيجاني به تنهايي بزرگترين عامل براي پيش بيني عملكرد فرد در محيط كار وقوي ترين نيرو براي رهبري وموفقيت است. (گنجي, 1386،33) یکی از ابعاد هوش هیجانی مهارت های مرتبط با افراد است ، « مهارت هاي مرتبط با افراد» بر اين پايه بنا مي شود. اين مهارت ها صلاحيت هاي اجتماعي اي هستند كه در كنار آمدن با ديگران مؤثر واقع مي شوند، كاستي در اين زمينه به ناشايستگي در دنياي اجتماعي يا بروز مصايب مكرر در ارتباط هاي بين
فردي مي انجامد. در واقع فقدان اين مهارت ها مي تواند باعث شود كه حتي باهوش ترين افراد، در ارتباط هاي خود احساس عجز كنند وخود بين، زيانكار يا بدون احساس به نظر آيند. اين
مهارت هاي اجتماعي به فرد امكان مي دهند كه ارتباطي با ديگران برقرار كند، احساسات ديگران را برانگيزد و الهام بخش آنان واقع شود، در ارتباط هاي صميمانه پيشرفت كند، افراد را قانع كند وبر آنان تأثير بگذارد، وبه ديگران اطمينان خاطر دهد. (پارسا,1387، 159)
با توجه به موارد فوق و با توجه به اینکه انتظار می رود اساتید دانشکدۀ علوم اجتماعی و انسانی بواسطۀ رشتۀ تحصیلی خود از این مهارت برخوردار بوده و برای دانشجویان نیز ملموس باشد و از آنجایی که این هوش عامل موفقیت در هر زمینل شغلی – من جمله آموزش – برشمرده شده است، ما نیز در این تحقیق برآنیم که رابطۀ آن با اثربخشی آموزشی را مورد مطالعه قرار دهیم.
- اهداف پژوهش
1-3-1 هدف اصلي
هدف از تحقیق حاضر ، مطالعۀ رابطۀ بین هوش هیجانیِ اساتیدِ دانشکدۀ علوم اجتماعی و روانشناسیِ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز ، با پیشبرد اهداف آموزشی
(اثربخشی آموزشی) می باشد.
1-3-2 اهداف فرعي :
- سنجش اثر بخشی آموزشی اساتيد
- سنجش هوش هیجانی اساتید از ديدگاه خودشان.
- سنجش هوش هیجانی اساتید از ديدگاه دانشجويان
- مقايسه امتياز هوش هيجاني اساتيد از ديدگاه خودشان و دانشجويان
1-4 فرضيه هاي پژوهش
1-4-1 فرضيه اصلي
به نظر می رسد بین هوش هیجانیِ اساتیدِ دانشکدۀ علوم اجتماعی و روانشناسیِ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز ، با پیشبرد اهداف آموزشی (اثربخشی آموزشی) رابطه
معناداری وجود دارد.
1-4-2 فرضيه هاي فرعي
- اثر بخشی آموزشی اساتيد در سطح بالايي مي باشد
- هوش هیجانی اساتید از ديدگاه خودشان در سطح بالايي مي باشد.
- اساتید دانشگاه از ديدگاه دانشجويان از هوش هیجانی بالایی برخوردار می باشند.
- اساتيدي كه دانشجويان آنها نگرش مثبتی نسبت به اثر بخشی آموزشی و هوش هیجانی شان دارند، از ديدگاه خودشان نيز هوش هيجاني بالايي دارند.
1-5 جامعه آماري و محدوده زماني و مكاني پژوهش
جامعه آماري پژوهش حاضر عبارت است از اساتيد دانشكده علوم انساني و اجتماعي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي ، محدوده زماني تحقيق عبارت است از خرداد ماه 1388 و مكان پژوهش عبارت است از دانشكده علوم انساني و اجتماعي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي مستقر در ايستگاه بوعلي خيابان دماوند.
1-6 روش تحقيق
روش تحقيق حاضر از نوع پيمايش ( ميداني ) مي باشد
1-7 ابزار گرد آوري اطلاعات
ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر عبارتند از یک پرسشنامه استاندارد «بار- آن» که توسط یازده نفر از اساتید تکمیل شده است و دو پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش اثربخشی آموزشی و هوش هیجانی.
براي تعيين اعتبار صوري پرسشنامه هاي محقق ساخته از اساتيد فن نر خواهي به عمل آمد و براي تعيين پايايي ، پرسشنامه در يك نمونه 30 نفري از دانشجویان توزيع شد كه آلفاي كرونباخ ژرسشنامه سنجش اثر بخشي آموزشي 95% به دست آمد كه حاكي از اعتبار بلاي پرسشنامه مي باشد ولي آلفاي كرونباخ پرسشنامه سنجش هوش هيجاني اساتيد از ديدگاه دانشجويان 64% به دست آمد كه پس از حذف شش سوال اعتبار آن به 75% رسيد كه قابل قبول مي باشد.
- پرسش هاي پژوهش
- سوال اصلي
آیا بین هوش هیجانیِ اساتیدِ دانشکدۀ علوم اجتماعی و روانشناسیِ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز ، با پیشبرد اهداف آموزشی (اثربخشی آموزشی) رابطه معناداری وجود دارد؟
1-8-2 سوالات فرعي
- اثر بخشی آموزشی اساتيد در چه حدي مي باشد؟
- هوش هیجانی اساتید از ديدگاه خودشان در چه حدي مي باشد؟
- هوش هیجانی اساتید از ديدگاه دانشجويان در چه حدي مي باشد؟
- امتياز هوش هيجاني اساتيد از ديدگاه خودشان و دانشجويان چه تفاوت هايي با هم دارد؟
1-9 مروري بر تحقيقات پيشين
پيشينه هوش هيجاني را مي توان در ايده هاي وكسلر [9]به هنگام تبيين جنبه هاي غير شناختي هوش عمومي جست و جو كرد. وكسلر در صفحه 103 گزارش 1943 خود درباره هوش
مي نويسد:” كوشيده ام نشان دهم كه علاوه بر عوامل هوشي، عوامل غير هوشي ويژه اي نيز وجود دارد كه مي تواند رفتار هوشمندانه را مشخص كند. نمي توانيم هوش عمومي را مورد سنجش قرار دهيم مگر اين كه آزمون ها و معيارهايي نيز براي سنجش عوامل غير هوشي در برداشته باشد.” وكسلر در صدد آن بود كه جنبه هاي غير شناختي و شناختي هوش عمومي را با هم بسنجد. تلاش او در اين زمينه را مي توان در استفاده وي از كاربرد خرده آزمون هاي تنظيم تصاوير و درك و فهم- كه دو بخش عمده آزمون وي را تشكيل مي دهند- دريافت. در خرده آزمون درك و فهم
“سازگاري اجتماعي” و در تنظيم تصاوير شناخت و تميز “موقعيت هاي اجتماعي” مورد بررسي قرار مي گيرد. پژوهش هاي انجام شده توسط سيپس [10] و همكارانش (1987) نيز نشان مي دهد كه بين درك و فهم تصاوير و شاخص هاي هوش اجتماعي پرسش نامه شخصيت كاليفرنيا (Cpi)، هم بستگي معناداري وجود دارد. (شريفي 1375)
علاوه بر اين موارد، وكسلر در كارهاي خود به تلاش هاي “دال” مبني بر سنجش جهات غير شناختي هوش نيز اشاره كرده است. نتيجه كوشش هاي دال- همان گونه كه پيش از اين نيز عنوان گرديد- در مقياس رشد اجتماعي و اين لند [11] منعكس است. ليپر[12] (1948 )نيز بر اين باور بود كه “تفكر هيجاني” بخشي از “تفكر منطقي” است و به اين نوع تفكر- يا به معنايي كلي تر “هوش”- كمك مي كند. روان شناسان ديگري نظير ميير[13] 1993 و سالووي نيز پژوهش هاي خود را بر جنبه هاي هيجاني هوش متمركز كرده اند. پژوهشگران از طريق سنجش مفاهيمي مانند مهارت هاي اجتماعي، توانمندي هاي بين فردي، رشد روان شناختي و آگاهي هاي هيجاني كه همگي مفاهيمي مرتبط با هوش هيجاني هستند، به بررسي ابعاد اين نوع هوش پرداخته اند. دانشوران علوم اجتماعي نيز به كشف روابط بين هوش هيجاني و سبك هاي مختلف مديريت و رهبري و عملكردهاي فردي و تغييرات درون فردي و اجتماعي و انجام ارزش يابي از عملكردهاي فردي و گروه، همت
گماشته اند. شايان ذكر است كه ايده ” هوش هيجاني” پس از 50 سال بار ديگر توسط گاردنر (1983)، استاد روان شناسي دانشگاه هاروارد دنبال شد. گاردنر [14]هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون (زباني، موسيقيايي، منطقي، رياضي، جسمي، ميان فردي و درون فردي) مي داند. او وجوه شناختي مختلفي را با عناصري از هوش غير شناختي يا به گفته خودش “شخصي” تركيب كرده است. بعد غير شناختي (شخصي) مورد نظر گاردنر مشتمل بر دو مولفه كلي است كه وي آن ها را با عناوين استعدادهاي درون رواني و مهارت هاي (ميان فردي) معرفي مي كند. به نظر گاردنر، هوش هيجاني متشكل از دو مولفه زير است:
هوش درون فردي: كه به توانايي درك و فهم ديگران اشاره دارد و مي خواهدبداندچه چيزهايي انسان ها را بر مي انگيزند، چگونه فعاليت مي كنند و چگونه مي توان با آن ها همكاري داشت. به نظر گاردنر فروشندگان، سياست مداران، معلمان، متخصصان باليني و رهبران مذهبي موفق احتمالاً از هوش ميان فردي بالايي برخوردارند. روان شناسان در قلمرو فعاليت هاي پژوهشي خود علاوه بر اين دو نوع هوش، به انواع ديگري از هوش نيز پي برده و به طور كلي آنها را به سه گروه به شرح زير تقسيم كرده اند (ري زل 1992):
- هوش انتزاعي: منظور توانايي درك و فهم حل مسائل از طريق نمادهاي كلامي و
رياضي است. - هوش عيني: منظور توانايي درك و فهم و حل مسائل از طريق دستكاري و به كارگيري
اشيا است. - هوش اجتماعي: منظور توانايي درك و فهم ديگران و ايجاد ارتباط باآن ها است.
(ماير و سالوي 1993) ” هوش هيجاني” را نوعي هوش اجتماعي و مشتمل بر توانايي كنترل هيجان هاي خود و ديگران و تمايز بين آنها و استفاده از اطلاعات براي راهبرد تفكر و عمل دانسته و آن را متشكل از مولفه هاي “درون فكري” و “ميان فردي” گاردنر مي دانند و در پنج حيطه به شرح زير خلاصه مي كنند:
- خود آگاهي[15] به معناي آگاهي از خويشتن خويش توان خود نگري و تشخيص دادن احساس هاي خود به همان گونه اي است كه وجود دارد.
- اداره هيجان ها [16]به معناي اداره يا كنترل هيجان ها، كنترل احساسات به روش مطلوب و تشخيص منشاء اين احساسات و يافتن راه هاي اداره و كنترل ترس ها و هيجان ها و عصبانيت ها و امثال آن است.
- خود انگيزي [17]: به معناي جهت دادن و هدايت عواطف و هيجان ها به سمت و سوي هدف، خويشتن داري هيجاني و به تاخير انداختن خواسته ها و بازداري تلاش هاست.
- هم حسي [18] : به معناي حساسيت نسبت به علايق و احساسات ديگران و تحمل ديدگاه هاي آنان و بها دادن به تفاوت هاي موجود بين مردم در رابطه با احساسات خود نسبت به
اشيا و امور است. - تنظيم روابط :[19]به معناي اداره هيجان هاي ديگران و برخورداري از كفايت هاي اجتماعي و مهارت هاي اجتماعي است.(مقنی زاده ، 1382)
به هر حال اگرچه دربارۀ آغاز گران EQ همچنان بحث وجود دارد ، امّا نظر قالب بر این است که منشأ این امر مقاله ای با نام« هوش هیجانی» بود که در سال 1990 از پیتر سالووی و چک مایر منتشر شد.
برابر بررسی های به عمل آمده پژوهش های فراوانی در رابطه با این موضوع در جهان و ایران انجام شده است که برخی از مهمترین آنها که در سال های اخیر در کشور
اجرا شده است عبارتند از :
- صفیر مردانلو ، لیدا – بررسی تأثیر هوش عاطفی بر عملکرد مدیران (مطالعه موردی بر روی 100 شرکت برتر ایران- 1384).
نتايج اين تحقيق نشان مي دهد كه با افزايش مهارت هاي هوش عاطفي مديران ارشد ، بهره وري شركت از يك سو و رضايت شغلي كاركنان از سوي ديگر افزايش مي يابد ، كار كنان اين شركت ها به نحو معني داري از نحوه برقراري ارتباط مديران ارشد با كاركنان زير دست احساس خرسندي نموده اند.
- مختاری پور ، مرضیه ؛سیادت ، سید علی ؛ امیری ، شعله – بررسی رابطه بین هوش عاطفی با مدیریت منابع انسانی ، رهبری اثربخش گروه و پیشرفت شغلی –
نتايج اين تحقيق نشان مي دهد ، مديراني كه امتياز بالايي از آزمون هوش هيجاني كسب كرده اند اولاً در حوزه هاي جذب ، استخدام و نگاهداشت نيروي انساني عملكرد بهتري داشته اند و ثانياً به جاي مديريت از سبك رهبري اثر بخش استفاده نموده اند ، به عبارت ديگر اين مديران اهتمام خاصي به آموزش كاركنان و توسعة مديران داشته و نسبت به كارراهه شغلي ايشان توجه ويژه دارند.
- انصاری رنانی، قاسم ؛ ارسطو ، ایمان – رابطه هوش هیجانی با رهبری تحول آفرین در صنعت بیمه –
نتايج اين تحقيق حاكي از آن است كه مديران داراي امتياز بالاي هوش عاطفي به سمت رهبري تحول آفرين تمايل داشته و از جمله مي توان به ويژگي هايي چون : عدم رضايت نسبت به وضع موجود ، علاقه به ريسك هايي كه به دقت محاسبه شده اند ، قابليت اعتماد بالا در بين كاركنان ، و انتقال احساسات اشاره نمود
- مرتضوی، سعید؛ ناظمی ، شمس الدین؛محمودی فخر آبادی، صادق – بررسی رابطه بین هوش عاطفی و سبک رهبری (تحول بخش – مبادله ای)-1384.
- ترابي، منوچهر. (1382). بررسي رابطه بين هوش هيجاني و عملكرد مديران مياني گروه هتلهاي هما. راهنما: دكتر محمود گلزاري. مشاور: دكتر سليمي زاده. پاياننامه ارشد.
دانشگاه علامه طباطبايي - اسدي، جوانشير. (1382). بررسي رابطه بين هوش هيجاني ، فرسودگي شغلي و سلامت روان كاركنان شركت ايرانخودرو. راهنما: دكتر احمد برجعلي. مشاور: دكتر فرهاد جمهري. پايان نامه ارشد. دانشگاه علامه طباطبايي
- دهشيري، غلامرضا. (1382). هنجاريابي پرسشنامه بهره هيجاني بار-اون در بين دانشجويان دانشگاههاي تهران و بررسي ساختار عاملي آن. راهنما: دكتر محمود گلزاري. مشاور: دكتر سليميزاده. پايان نامه ارشد. دانشگاه علامه طباطبايي
- كريميزاده، فرناز. (1384). آموزش مؤلفههاي هوش هيجاني به مربيان مراكز پيش از دبستان و بررسي تأثير آن بر مهارتهاي اجتماعي و سلامت روان آنان. راهنما: دكتر صغري ابراهيمي قوام. مشاور: دكتر فرخنده مفيدي. پاياننامه ارشد. دانشگاه علامه طباطبايي
- محسن عليق، اميمه. (1383). مطالعه بين فرهنگي هوش هيجاني، فرآيندهاي نظم هيجاني و توانمندي رواني-اجتماعي بين دانشجويان ايراني و لبناني. پايان نامه . دانشگاه تربيت مدرس
- خداوندي راهدانه، شهين. (1383). بررسي تأثير هوش هيجاني بر ميزان رضايت از زندگي زناشوئي و رابطه آن با نظام ارزشي همسران. پاياننامه. دانشگاه شهيد بهشتي.
[1] – Training effectiveness
[2] – Evaluation
[3] – Efficiency
[4] – Developing training objectives
[5] – Training needs analysis
[6] – Training programming
[7] – Implementation
[8] – Evaluation
[9] – Veksler
[10] – Sipps
[11] – winlend
[12] – Leeper
[13] – Meyer
[14] – Gardner
[15] – Self-Awareness
[16] – Managine Oneself
[17] – Motivating Oneself
[18] – Empathy
[19] – Handling Relationship
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.