پایان نامه پايان نامه بررسي ارتباط بين نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام و اندازه شركت با بازده سهام در شركتهاي پذيرفته شده در بورس
چكيده :
اين تحقيق كه به عنوان بررسي ارتباط بين نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار و اندازه شركت با بازده سهام در شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است ، كوشيده است تا ارتباط بين نسبت و اندازه با بازده سهام را ارزيابي نمايد .نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام از تقسيم كل حقوق صاحبان سهام برقيمت سهام در تعداد سهام آخردوره بدست مي آيد، و اندازه شركت از دو روش زير بدست آمده است : 1.فروش خالص 2. ارزش بازار سهام
بازده سهام از تفاوت ارزش بازار هر سهم در طي يك دوره يكساله و وجوه نقد حاصله از سود تقسيمي كه برقيمت بازار اول دوره هر سهم تقسيم شده باشد ،بدست مي آيد .
به لحاظ اينكه بازده سهام يكي از مهمترين معيارهاي ارزيابي سهامداران مي باشد در صورت تائيد اين ارتباط خواهيم توانست نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام و اندازه شركت را به عنوان معيارهايي براي سنجش بازده و يا پيش بيني بازده شركت استفاده نمائيم . دراين رابطه پس از جمع آوري اطلاعات ،با استفاده از جداول توافقي ( آزمون كاي ـ دو ) و مدلهاي رگرسيون خطي ارتباط بين متغيرها بررسي شد .
فرضيه 1 : نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار با بازده سهام ارتباط دارد .
فرضيه 2 : اندازه شركت با بازده سهام ارتباط دارد .
نتايج نهايي كه مي توان از اين تحقيق گرفت اين است كه :
1) بين نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار با بازده سهام ارتباط منفي ( معكوس ) مشاهده شد ولي اين ارتباط آنقدر قوي نيست كه بتوان بوسيله متغير مستقل نسبت ، متغير وابسته بازده را پيش بيني نمود.
2) ارتباطي بين اندازه ( ارزش بازار )با بازده سهام مشاهده نشد .
3) بين اندازه ( فروش ) با بازده سهام رابطه منفي ( معكوس ) بسيار ضعيفي مشاهده شد كه نشان ميدهد بين دو شاخص اندازه ( 1ـ ارزش بازار 2ـ فروش ) معيار فروش از اهميت بيشتري برخودار است .
فصل اول : كليات
تعريف موضوع :
بورس به معناي بازار است كه نام شخصي از اهالي بلژيك بوده است و مردم در مقابل خانه او به داد و ستد كالا و اوراق بهادار مي پرداخته و از آن زمان تاكنون ( قرن پانزدهم ميلادي )، بورس به بازار متشكل و سازمان يافته اي اطلاق مي شود كه در آن كالاهاي مشخصي تحت ضوابط معين مورد معامله قرار مي گيرند .
با نگاهي كوتاه به تاريخچه بورس در جهان ، مشخص مي شود كه پانصد سال از تشكيل اولين بورس مي گذردو كشور ما با تجربه اي بيست و چند ساله در ابتداي راه بوده و نيازمند فراگيري است تا پيشرفت مطلوب و سالمي را حاصل سازد .
پرداختن به امر تحقيقات و انجام تجزيه و تحليل هاي همه جانبه مالي ، اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي در خصوص اوراق بهادار سرعت رشد و شكوفايي اين بازار را كه يكي از ابزارهاي اصلي و پراهميت در مقوله خصوصي سازي است تحقق مي بخشد .
از طرفي در مملكت ما خريداران اوراق بهادار با مشكلات اساسي در تصميم گيري در انتخاب سهام شركتها روبرو مي باشند ، لذا هر گونه تحقيقاتي كه بتواند به سرمايه گذاران كمك كند تا آنان تصميم بهينه خود را اتخاذ نمايند ، مسلماً باعث پيشرفت مطلوب بازار سرمايه خواهد شد . بازده سهام شاخص مهمي براي سرمايه گذاران بالقوه و بالفعل مي باشد اين تحقيق به بررسي ارتباط بين نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام و اندازه شركت با بازده سهام در شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مي پردازد .
ارزش دفتري سهام ، كل حقوق صاحبان سهام منهاي ارزش سهام ممتاز مي باشد و ارزش بازار سهام از حاصلضرب تعداد سهام در قيمت بازار سهام آخر دوره بدست مي آيد .
اندازه شركت با دو شاخص جمع فروش و جمع ارزش بازار سهام و بازده سهام از تفاوت ارزش بازار هر سهم در طي دوره يكساله و وجوه نقد حاصله از سود تقسيمي كه بر قيمت بازار اول دوره هر سهم تقسيم شده باشد، بدست مي آيد.
هدف و علت انتخاب موضوع :
هدف و منظور از اين تحقيق بررسي رابطه بين نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام و اندازه شركت با بازده سهام مي باشد، تا بتوان پاسخ سئوالات ذيل را داد :
- آيا نسبت را مي توان به عنوان معيار و يا شاخصي براي پيش بيني و برآورد ميزان بازده سهام در نظر گرفت ؟
- آيا اندازه شركت را مي توان به عنوان معيار و يا شاخصي براي پيش بيني و برآورد ميزان بازده سهام در نظر گرفت ؟
- براي پيش بيني بازده سهام اندازه شركت مهمتر است يا نسبت ؟
- اگر ارتباطي بين نسبت و اندازه شركت با بازده سهام وجود دارد ، جهت اين رابطه چيست ؟
رسيدن به اهداف فوق مي تواند به تصميم گيرندگان و كاربران در بورس اوراق بهادار مساعدت نمايد تا تصميم بهينه خود را اتخاذ نمايند .
استفاده كنندگان از تحقيق :
- سرمايه گذاران و سهامداران
- كارگزاران و مديران بورس اوراق بهادار
- مديران واعضاي هيئت مديره شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار
- محققان ودانشجويان رشته هاي حسابداري و مديريت مالي
قلمرو تحقيق :
قلمرو تحقيق از نظر زماني ، مكاني وموضوعي به شرح زير مي باشد :
قلمرو زماني : اين تحقيق از نظر زماني براي سالهاي 76 لغايت 80 برروي شركتهاي نمونه انجام شده است .
قلمرو مكاني : محل انجام اين تحقيق شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مي باشد .
قلمرو موضوعي : موضوع اين تحقيق بررسي ارتباط بين نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام و اندازه شركت با بازده سهام است كه با استفاده از اطلاعات موجود در بورس اوراق بهادار تهران برروي شركتهاي نمونه آزمون مي شود .
فرضيه ها :
- نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام با بازده سهام رابطه دارد .
- اندازه شركت با بازده سهام رابطه دارد .
- نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام با بازده سهام رابطه ندارد H0 =
- نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام با بازده سهام رابطه دارد H1 =
- اندازه شركت با بازده سهام رابطه ندارد
- اندازه شركت با بازده سهام رابطه دارد
روش تحقيق :
الف ـ روش گردآوري اطلاعات :
اين تحقيق با استفاده از روش ميداني و كتابخانه اي انجام مي پذيرد با استفاده از روش ميداني اطلاعات مربوط به ارزش دفتري ، ارزش بازار سهام ، فروش ساليانه شركت ، سود نقدي سهام ، تعداد سهام شركت و اطلاعات مربوط به تاريخ و ميزان افزايش يا كاهش سرمايه گرد آوري مي شود .
متغيرها :
نسبت را با X1 و اندازه شركت را با X2 و بازده سهام را با y نشان داده كه بازده سهام متغير وابسته ( y) و نسبت و اندازه شركت (X1 , X2 ) متغيرهاي مستقل مي باشند .
اندازه شركت = يك بار اندازه شركت ، فروش و بار ديگر ارزش بازار(حاصلضرب تعداد سهام در قيمت سهام آخر دوره ) در نظر گرفته مي شود .
Size : اندازه شركت
N : تعداد سهام منتشر شده در پايان سال مالي شركت
Pm : قيمت بازار هر سهم در پايان سال مالي شركت
Annual sale : فروش ساليانه
بازده سهام : بازده سهام شركت از تفاوت ارزش بازار هر سهم در طي دوره يكساله و كليه وجوه نقد حاصله از سود تقسيمي كه بر قيمت بازار اول دوره هر سهم تقسيم شده باشد ، محاسبه مي گردد ، مطابق فرمول ذيل :
Return : بازده هر سهم شركت
: درصد افزايش در تعداد سهام آخر دوره نسبت به اول دوره
: درصد افزايش سرمايه از محل اندوخته ها
: درصد افزايش از محل مطالبات وآورده هاي نقدي
DPS : سود نقدي ناخالص هر سهم
: قيمت بازار سهم در اول سال مالي
: قيمت بازار سهم در پايان سال مالي
X : درصد افزايش در تعداد سهام ( از محل مطالبات ، آورده هاي نقدي ، اندوخته ها ) قبل از تاريخ مجمع عمومي ساليانه و تصويب سود نقدي
روشهاي آماري مورد استفاده :
داده هاي موجود بصورت مقطعي سري زماني هستند ( 75 شركت در 5 سال ) ابتدا براي هر شركت در هر سال مقادير بازده (y) نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام ، (X1) و اندازه (X2) را محاسبه مي نمائيم ، سپس به وسيله ميانگين گيري روي 5 سال در مورد هر يك از سه متغير فوق داده ها را به داده هاي مقطعي تبديل مي نمائيم.
تحليل آماري عبارت خواهد بود :
از آزمون يك متغيره كاي ـ دو براي سنجش ارتباط بين متغيرهاي 1ـ نسبت ارزش دفتري به ارزش بازارسهام و بازده سهام 2ـ اندازه شركت ( ارزش بازار ـ فروش )و بازده سهام 3ـ موارد 1 و 2 براي هر صنعت مورد استفاده قرار مي گيريد.
از انجام يك رگرسيون خطي از متغير وابسته (Y) بر متغيرهاي مستقل (X2 , X1) كه در آن علاوه بر محاسبه ضرايب معادله همبستگي هاي ساده ضريب تعيين و ضريب همبستگي چندگانه و ضريب همبستگي جزيي در جهت رد يا پذيرش فرضيه ها مورد استفاده قرار مي گيرد و همچنين مدل رگرسيون خطي بين سه متغير نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار اندازه شركت و بازده سهام بصورت سال به سال برازش مي شود .
مدل رگرسيون خطي بين سه متغير نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار ، اندازه شركت و بازده سهام براي هر صنعت برازش مي شود .
پيشينه تحقيق :
هاريس و مارستون در سال 1995 تاثير نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار (BV/MV) را با بازده سنجيدند وتأثير بتا را نيز آزمودند . ابتدا از تحقيقات فاما و فرنچ (Fama & Freneh) كه دوره زماني تحقيق آنها 1963 لغايت 1990 مي باشد استفاده كردند . فاما و فرنچ نتيجه گيري كرده بودند كه بازده از طريق بتا توضيح داده نخواهد شد و آنان ترجيح داده بودند كه از دو متغير قابل اندازه گيري بنام اندازه شركت و ارزش دفتري به ارزش بازار استفاده نمايند و تحقيقات آنان نشان داد كه تأثير نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار (BV/MV) نقش بزرگتري در توضيح بازده سهام دارد كه البته اين تأثير ابتدا در آمريكا آزمون گرديد ولي بعدها « چان و هامو» (Chan & Hamae) تأثير اين دو عامل را در كشورهاي ديگر مطالعه كردند واهميت BV/MV را در ژاپن پيدا كردند ، بعد از يك سري آزمايشات فشرده از دوره 88-1967 آنها نتيجه گرفتند كه اهميت زيادي بين بازده و نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار و بازده جريانات نقدي در ژاپن وجود دارد و تأثير BV/MV از متغيرهاي ديگر بيشتر است .
تحقيقات بعدي نشان داد كه تأثير به آمريكا و ژاپن محدود نمي گردد ، بلكه شواهد و تحقيقات ديگر در آلمان و فرانسه نيز تأثير آن را تائيد مي كند . فاما و فرنچ بيان نمودند كه شركتهايي كه بالاتري دارند ،ريسك بالاتري نيز دارند .
پونتيف و اسكال در سال 1998 تأثير نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار را برروي بازده آزمون نمودند ، و همچنين نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار را براي پيش بيني بازده بكار بردند ، بازده هم بصورت ماهانه وهم بصورت سالانه برآورد گرديده است وسپس از ميانگين موزون بازده به عنوان متغير وابسته استفاده شده است . نتايج نشان مي دهد كه كه يك ارتباط مثبت عمومي بين نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام و بازده وجود دارد ، موقعي كه متغيرهاي ديگر را به عنوان متغير مستقل در نظر ميگيريم ، توانايي پيش بيني اين نسبت اهميت آماري بيشتري براي توضيح بازده دارد .
صاحبان سرمايه ، سرمايه گذاران ، اعتبار دهندگان و ديگر استفاده كنندگان براي تصميم گيري در زمينه خريد و فروش و نگهداري سهام، اعطاي وام ،ارزيابي عملكرد مديران وديگر تصميمات اقتصادي مهم به اطلاعات مالي نياز دارند .
دولت هم در تصميم گيريهاي مالي مختلف در سطح اقتصاد خرد و كلان به اطلاعات مالي و مدلها نياز دارد . همه اين تصميمات ، سرنوشت اداره منابع كمياب اقتصادي كشور را رقم مي زند و بنابراين در صورتي كه تصميمات ،آگاهانه و مبتني بر اطلاعات شفاف و تحقيقات علمي نباشد، منابع اقتصادي هرز رفته واقتصاد كشور آسيب مي بيند . به نظر ميرسد مهمترين معيار براي تصميم گيري در بورس ، بازده سهام مي باشد ، بازده سهام خود به تنهايي داراي محتواي اطلاعاتي است وبيشتر سرمايه گذاران بالفعل و بالقوه شركتها در تجزيه و تحليل مالي و پيش بيني هاي خود از آن استفاده مي نمايند .
در صورتيكه ثابت شود نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار سهام (BV/MV) و اندازه شركت با بازده سهام در ارتباط است ، مي توان نسبت (BV/MV) و اندازه شركت را به عنوان معياري تقريبي براي سنجش بازده سهام شركت در نظر گرفت .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.