پایان نامه بررسي تاثير يادگيري همياري بربهبود بيان نوشتاري دانش آموزان داراي ناتواني يادگيري
چكيده
پژوهش حاضر به بررسي تاثير يادگيري همياري بربهبود بيان نوشتاري دانش آموزان داراي ناتواني يادگيري ويژه ميپردازد. جامعه آماري اين تحقيق 72 نفر بود ، كه به طور تصادفي انتخاب و به دو گروه 36 نفره آزمايش و گواه تقسيم شدند. از پرسشنامه تحليل بيان نوشتاري براي بررسي و نمره گذاري متون بيان نوشتاري استفاده شده است. به منظور اطمينان محقق از يكسان بودن توانايي نوشتن گروه ها ، هر دو گروه در يك دوره بيان نوشتاري شركت نمودند و پيش آزمون تحليل بيان نوشتاري انگلرت(1990) از آنها به عمل آمد كه تفاوت نداشتند. براي انجام اين پژوهش ، گروه آزمايش به 12 گروه سه نفره تقسيم شدند كه هر گروه با هم انشا مينوشتند. هر جلسه دو موضوع به دانش آموزان داده ميشد و آنها به دلخواه يكي را انتخاب ميكردند.در حالي كه گروه كنترل به روش معمول,تك تك انشا مينوشتند. پس ار پايان جلسه دهم از دو گروه ، پس آزمون به عمل آمد و همگي انشاي يك نفره نوشتند. نتايج نمرات نشان داد كه عملكرد گروه آزمايش بهتر از گروه گواه بوده است و يادگيري گروهي ميتواند تاثير مثبتي بر انشاي دانش آموزان داراي ناتواني يادگيري داشته باشد چرا كه دانش آموزان ميتوانند با مشورت از عقايد يكديگر استفاده نمايند ، راجع به انشاي يكديگر اظهار نظر كنند و در نتيجه پيشرفت نمايند.
مقدمه
بيان نوشتاري يكي از مهم ترين مسائل محققان يادگيري و زبان است. بعضي از دانش آموزان شكايت ميكنند كه با وجود شناخت قواعد دستوري و معنايي ياد نميگيرند بنويسند بايد توجه داشت گرچه نميتوانند نويسنده شوند ، اما ميتوانند بهتر و سازمان يافته تر بنويسند. در اين ميان دانش آموزان داراي ناتواني يادگيري ويژه مشكلات پيچيده تري در بيان نوشتاري دارند.
كاپلان وسادوك (1991) ترجمه پور افكاري (1372) بيان ميكنند ، اكثر كودكان با ناتواني در بيان نوشتاري ، با بالا رفتن سن و رفتن به كلاس هاي بالاتر ، جملات كتبي و شفاهي شان ، ابتدايي تر و عجيب تر شده و نسبت به سطح مورد انتظار پايين تر به نظر ميرسند. كلمات انتخابي آنها اشتباهي و نا مناسب ، پاراگراف ها آشفته و فاقد توالي و كلام مناسب است. با افزايش تعداد و انتزاعي شدن خزانه لغات ، توانايي آنها نيز براي هجي كردن درست كاهش مييابد.
اكثر كودكان به دليل احساس بي كفايتي و شكست در كار و تحصيل ، دچار نااميدي و در نتيجه درماندگي و افسردگي ميگردند. عدم رضايت شخصي از نوشته ، تمسخر هم كلاسي ها و سرزنش معلم و والدين ، كم كم اين باور را در فرد بوجود ميآورند كه نميتواند چيز خوبي بنويسد و منجر به پايين آمدن اعتماد به نفس و خود پنداره تحصيلي او ميگردد.
چنانچه افراد مبتلا به ناتواني در بيان نوشتاري ، مداخله كمكي دريافت نكنند ، در انطباق اجتماعي ، در زمينه مهارت هاي نگارش دچار مشكلات زيادي خواهند شد (انزابي 1353).
كار گروهي به افراد فرصت بيشتري ميدهد تا با عقايد و ايده هاي ديگران آشنا شوند و مدل هاي مفيدي را براي يادگيري نوشتن بياموزند. در تحقيقات متعدد تاكيد شده است كه كار گروهي ، كليد موفقيت يادگيري و به طور كلي زندگي است ( كالو ، جيكوبس ، كيم ولي 1999 ، كلادرسون ، جيكوبس ، روتنبرگ ، پاتريك ، ويلر ، 1996 ).
برخي از دانشمندان عقيده دارند كه روش همياري ( تعاوني- مشاركتي – دو نفره ) با كار گروهي يكسان نيست( لغت نامه آكسفورد ، 1997 ). اما براي اهداف اين تحقيق ، يكسان فرض شده اند.
بيان مساله
كساني كه روحيه تعاوني را در گروه ها در مييابند ، براي كنش هاي ديگر اعضاء ارزش بيشتري قائل ميشوند. بنابراين ميتوان دانش آموزان را در گروه هاي يادگيري هميار ، به كمك رساني دانش آموزان مبتلا به مشكلات و ناتواني هاي يادگيري ترغيب نمود. در اين روش اعضا قادر به باز بيني عملكرد يكديگر و تدارك پس خوراند براي كساني هستند كه در يادگيري تكاليف جديد مشكل دارند. دانش آموزان توان مندتر و متوسط ميتوانند از زمان خود جهت توضيح مفاهيم اساسي به دانش آموزاني استفاده كنند كه ناتواني يادگيري دارند (اچ ، 1949). در نتيجه يادگيري همياري امكان ادغام اجتماعي دانش آموزان داراي نيازهاي ويژه را زياد ميكند و يك پيامد محتمل ميتواند نگرش برد بارانه نسبت به كساني باشد كه از نظر توانايي ، زمينه تحصيلي ، اجتماعي … متفاوت هستند ( به نقل از جالفانت ، ترجمه رونقي ، 1377). بلوسر ، 1992 به نقل از برانت 1987 ، تحقيقات زيادي را در اين زمينه مورد بررسي قرار داده كه همگي اثر بخشي اين روش را تاييد مينمايند از جمله: فلدر[1] (1997) ، تعامل زياد دانش آموزان در گروه و وابستگي مثبت آنان به يكديگر ، منجر به هدايت اعضاي گروه براي يادگيري عميق در تعامل يادگيري سطحي ميشود ( انتوايستله و تيت[2] 1994) ، اعتماد به استعداد ديگران به علت دريافت پاداش فردي و گروهي در فرايند ارزيابي, موجب تقويت وابستگي يه يكديگر و همبستگي مثبت ميشود ( بيرد و وايت[3] 1984)؛ در ياد گيرنده احساس مورد احترام بودن و تعلق به ديگري را ايجاد ميكند و سيستم پشتيباني اجتماعي قوي را به وجود ميآورد (كوهن و ويليز[4] 1985) و سطح آگاهي دانش آموزان نسبت به نياز آنها به روابط سالم و مثبت، بالا ميرود ( پنتيز[5] 1996 ، كوهن و كوهن 1991) و مهارتهاي روابط اجتماعي شاگردان توسعه پيدا ميكند؛ عزت نفس در نتيجه تحريك دانش آموزان براي شركت در فرايند يادگيري ، افزايش مييابد ( جانسون و جانسون 1989) و اضطراب ناشي از روبه رو شدن با موقعيت هاي جديد و نا آشنا را در دانش آموز كاهش ميدهد ( كسلر ، پرايس و وتمن[6] 1985) يادگيري از طريق همياري ، فرصت -هاي بسياري براي ارزيابي متناوب دانش آموزان فراهم ميكند ( پنتيز و پنتيز 1996) و دانش آموزان به طور مداوم مشغول ارزيابي خودشان ، گروه شان و روش هاي كلاسي هستند ( مييرو پنتيز 1996) و اضطراب امتحان به طور معني داري كاهش مييابد ( جانسون و جانسون 1989) دانش آموزان در به دست آوردن شناخت و آگاهي از مسائل و چگونگي كاربرد طرح ها و فعاليت هاي بيرون از كلاس حرفهاي ميشوند و با به دست آوردن نتايج بهتر به ماندن در مدرسه تمايل بيشتري نشان ميدهند. (هگمن و كوپر[7] 1994 ، هيس[8] 1986) توسعه نگرش هاي مثبت معلم و شاگرد ( جانسون و جانسون 1989) بهبود و اصلاح نسبي اطلاعات پايه ، انتقال اطلاعات به دوره بعدي و ارتقاء توجه و انضباط كلاسي ( فلدر 1997) و وجود ارتباط مثبت قوي بين توجه كلاسي و موفقيت در دوره ها و كمك به ارتقاء و بهبود عملكرد ( جانسون و جانسون 1989) از ديگر اثرات سودمند يادگيري از طريق همياري است.
جانسون و جانسون ( 1987) با استناد به بررسي فرا تحليلي 19 مطالعه و بررسي در مورد يادگيري مشاركتي ، اعلام ميكنند كه يادگيري از طريق همياري نسبت به تجارت يادگيري فردي و رقابتي ، پيشرفت بيشتري را ايجاد ميكند ( نقل از بلوسر 1992). آنها هم چنين مطالعات مربوط تا سال 1987 را مورد بازنگري و بررسي قرار داده اند. بررسيهاي فوق؛ پيشرفت براي همه سطوح توانايي و استعداد شامل قوي ، متوسط و ضعيف ، افزايش فرايندهاي تفكر سطوح بالا ، درك و فهم عميق ، ايجاد تفكر انتقادي و ايجاد روابط مفيد و سازنده همسالان را نشان ميدهند. دانش آموزان مهارت هاي اجتماعي بهتري را از خود نشان ميدهند و حمايت هاي اجتماعي بيشتري براي همسالان خود تدارك ميبينند. احترام به خود يا عزت نفس در سطوح بالايي شكل ميگيرد. به علاوه يك مزيت جنبي فرعي نيز وجود دارد: همچنانكه معلمان به دانش آموزان آموزش ميدهند كه چگونه جزئي از يك گروه سازنده و مفيد باشند و چگونه تضادها و تعارض ها را مهار كنند ، خود نيز مهارتهاي اجتماعي لازم را ميآموزند و ميتوانند در رابطه با هم كارانشان به كار ببرند ( برانت 1987 به نقل از بلوسر[9] 1992).
جانسون و جانسون (1984) در تجزبه و تحليل 98 مطالعه و بررسي در مورد تاثير كار فردي ، رقابتي و همياري در همبستگي ميان فردي, بين نمونه هاي دانش آموزي همگن و ناهمگن ، كه بين سالهاي 1944 الي 1982 منتشر شده , به 251 نتيجه رسيدند و تشخيص دادند كه همبستگي بين گروه هاي دانش آموزي همگن و هم چنين گروه هاي نا همگن و از قوميت و فرهنگ هاي مختلف و هر دو دسته دانش آموزان سالم و ناتوان ، پيشرفت قابل توجهي داشته است ( لويو[10] و همكاران20).
از آنجا كه مشكلات يادگيري به دليل مشكلات شناختي ذاتي و يا نتيجه مسائل آموزشي و محيطي هستند ، بنابراين راهبردهاي نا كار آمد و نا كافي ميتوانند بر شدت مشكل و يا سطح پيشرفت كودك تاثير بگذارند ( تلخيص از برنان[11] 1979 ، به نقل از و مك شين ، ترجمه احمدي و اسدي ، 1376).
بنابراين در اين پژوهش اين مسئله مطرح شده كه آيا استفاده از روش يادگيري همياري به عنوان يك راهبرد حل مساله گروهي، ميتواند بر بهبود و اصلاح راهبردهاي يادگيري بيان نوشتاري دانش آموزان با ناتواني يادگيري ويژه موثر باشد؟
اهميت مساله
همياري ، ارتباط بين دانش آموزان را ترغيب مينمايد ، در نتيجه يادگيري بهتر و بهبود مناسبات بين شخصي را منجر ميگردد. چنين ارتباطي ، يادگيري معني دار را تسهيل مينمايد ( وب[12]1985). درك و فهم بيشتر محتوا ، پيامد چنين موقعيتي است. دانش آموزان داراي ناتواني يادگيري در صورتي كه به مبادله اطلاعات با هم سالان خود بپردازند ، محتواي دروس را بهتر ميفهمند ( به نقل از چالفانت ، ترجمه رونقي ، 1377).
بنابراين پژوهش حاضر كه به بررسي رابطه بين ياد گيري همياري و بهبود بيان نوشتاري همياري بيان نوشتاري دانش آموزان با نا تواني يادگيري ويژه ميپردازد ، ميتواند حداقل در زمينه هاي زير داراي اهميت و كاربرد باشد:
- دستيابي به يادگيري آسان و معني دار.
- افزايش يادگيري با بحث و تفحص گروهي.
- آشنايي دانش آموزان با راهبردهاي يادگيري متفاوت در كلاس
- تقويت روحيه فعاليت هاي جمعي و مشاركتي (روحیه تعاون)
- دانش آموزمحور بودن كلاس به جاي معلم محور بودن آن
- آموزش مهارت هاي اجتماعي و احترام متقابل همراه با يادگيري گروهي
- شركت فعال دانش آموزان در انجام تكاليف كلاسي، با هر توانايي
- ايجاد نگرش هاي مثبت بين دانش آموزان ، بين دانش آموزان و معلم ، بين دانش آموزان وتكاليف درسي و مدرسه.
- بالا رفتن انگيزه و اعتماد به نفس تك تك دانش آموزان
هدف تحقيق
هدف اين پژوهش ، بررسي تاثير يادگيري همياري بر بهبود بيان نوشتاري دانش آموزان داراي ناتواني يادگيري ويژه ميباشد.
فرضيه تحقيق 1آموزش يادگيري همياري بر بهبود بيان نوشتاري دانش آموزان داراي ناتواني يادگيري ويژه تاثير دارد.
تعريف نظري
– يادگيري از طريق همياري:
استفاده از تكنيك ها و روش هاي آموزشي كه شاگردان از همه سطوح عملكردي ( ضعيف ، متوسط و قوي) در گروه هاي كوچك درون كلاسي ، براي رسيدن به اهداف گروه با يكديگر كار و فعاليت ميكنند ، اشاره دارد ( اسلاوين[13] 1987 به نقل از كرك ، 1997).
[1] . Felder
[2] . Entwistle ae Tait
[3] . Baird & White
[4] . Cohen & Willis
[5]. Panitz
[6] . Kessler ; Price & Wotman
[7] . Cooper & Hagman
[8] . Hayse
[9] . Blooser
[10] . Lou
[11] . Bernnan
[12] . Weeb
[13] . Slavin
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.