پایان نامه بررسی وظایف و کارکرد سازمان ملی جوانان در ارتباط با (NGOS) در ایران
پیشگفتار
مشارکت درجهان امروزه ، هرچند مفهوم تازه ای نبوده وبشر همواره به مشارکت فزآینده روی آورده است ، اما از نیمه دوم قرن بیستم ، مفهوم مشارکت ،با نگرشی نو به موضوعی کلیدی تبدیل شده است .
واقعیت این است که انجام و اداره امور اجتماعی به شیوه مشارکتی و برنامه ریزی برای دستیابی به آن، ضروری واجتناب ناپذیر است ؛ زیرا، هم ظرفیت ها برای مشارکت بالا رفته است وهم مسائل وپدیده های اجتماعی ، پیچیده تر ازآن هستند که توسط تعداد معدودی از افراد جامعه قابل حل باشند برای مثال ،دربرنامه های توسعه روستایی، باید مردم درمراحل مختلف تصمیم گیری ، برنامه ریزی واجرا ، مشارکت کنند و مراقبت از امکانات عمومی روستا را برعهده گیرند، ویا درامور پزشکی، مردم باید خود مراقب سلامتی شان باشند وطوری عمل کنند که سالم بمانند وچنانچه بیمار شدند، درمعالجه وبهبود خود سهیم شوند .
دربخش محیط زیست نیز، مشارکت مردم درکاشت نهال ، رسیدگی به فضای سبز وپاکیزه نگهداشتن محیط زندگی ، نمود پیدا می کند .
گسترش وتعمیق مشارکتهای مردمی ، نیازمند سازماندهی ، نهادسازی وایجاد شرایط ساختاری مناسب است .باوجود آنکه، مشارکت الزاماً درچارچوب سازمان ها و تشکلها صورت نمی گیرد ، بااین وجود تشکلها وسازمان های مردمی آن را نهادینه می کنند.
امروزه نقش نهادهای مختلف در جوامع وکشورها با سرعتی شگرف درحال تغییر ودگرگونی است. دولت ، نهادهای مدنی ، موسسات بین المللی و شرکت های تعاونی وخصوصی ، به دنبال توسعه نقش روز افزون تکنولوژی ارتباطات وتعامل روز افزون دانش ، هریک ، به نوعی نقش وجایگاه جدیدی یافته اند .
دراین میان ، جامعه مدنی که خود از نهادهای گوناگونی همچون احزاب ، سندیکاها ، تعاونی ها وسازمان های غیر دولتی داوطلبانه تشکیل می شود ، باافزایش ناتوانی دولت ها برای پاسخگویی به انتظارات ومطالبات روبه افزایش اقشار مختلف جامعه ، رشد وپویایی بیشتری یافته است .
امروزه ارتباط مردم با دولت ، مراکز ودستگاههای دولتی و رشد و توسعه مشارکتهای هرچه بیشتر آنان ، ازطریق نهادها ، تشکلها وسازمان هایی صورت می گیرد که به سازمان های غیر دولتی (NGOs)[1] معروف شده اند .
سازمان غیردولتی به عنوان بخشی از جامعه مدنی ، امروزه هم ازنظر تعداد وهم ازنظر تنوع
خدمت رسانی وکیفیت خدمات ، رشد وتوسعه یافته است ؛ به طوریکه برآورد می شود در سطح جهان بیش از سه میلیون تشکل وسازمان مردمی وجود دارد؛ درحالی که تعداد این سازمان ها درابتدای دهه 1990 حدود سی هزار سازمان غیر دولتی بوده است .
درواقع با آغاز روند خصوصی سازی ، آزادسازی اقتصادی وکاهش حجم فعالیت های تصدی گری دولت ها ، برسرعت مشارکت های مردمی در قالب سازمان های غیردولتی ، برای جبران خلاء عدم حضور دولت ها وجایگزینی بهینه آن ها افزوده شده است .
وجه تمایز سازمان های غیر دولتیNGOs) ) ، از سازمان های دولتی (GoS)، درنداشتن وابستگی به ساختار دیوانسالارانه ومنابع عمومی دولت ، داوطلبانه ودموکراتیک بودن آنهامی باشد .
درحال حاضر، سازمان های غیر دولتی، به عنوان نهادها ومؤسساتی کارآمد ومکمل بخش دولتی درتامین اهداف توسعه ، جایگاه ویژه ای یافته اند .این سازمان ها به علت مردمی بودن از نفوذ اجتماعی قابل توجهی برخوردارند واین امتیازی است که دستگاههای دولتی به آسانی ، قادر به کسب آن نیستند .همچنین ، با توجه به جایگاه خاص سازمان های غیر دولتی به عنوان ابزارهای دموکراتیزه شدن ورونق جامعه مدنی ، این سازمان ها از طریق فراهم ساختن بسترهای ارتباط ومشارکت مردمی، قدرت دولت را محدود نموده ، زمینه گسترش تکثرگرایی رافراهم می سازند و ازحقوق بشر حمایت می کنند .
از جمله نقش های سازمان های غیردولتی می توان به تجهیز امکانات دولتی و غیردولتی برای پیشبرد اهداف توسعه ، اجرای پروژها به دور از دیوانسالاری دولتی،تسهیل ارتباطات مردم و حکومت ،کمک به سازمان های محلی ، تحقیق وارزشیابی ، رسیدگی به فقرا وخدمت در نقاط دورافتاده اشاره نمود .
حوزه فعالیت سازمان های غیردولتی در زمینه ها و موضوعات محیط زیست ، حقو ق بشر ، توسعه اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی ، زنان ، کودکان و جوانان ، بهداشت وجمعیت ، علوم وتکنولوژی ، توسعه روستایی ، توسعه پایدار ، مقابله با بحران های اجتماعی واعتیاد ،آموزش وتحقیقات ، خدمات مالی واجتماعی به اقشار آسیب پذیر و…ازتنوع بسیاری برخوردار است .
در حال حاضر در حدود سه هزار سازمان غیردولتی در جهان ، دارای مقام مشورتی درمجمع عمومی سازمان ملل متحد هستند .
آنچه اصطلاحاً درکشور ما «سازمان غیردولتی» خوانده می شود ودرباره آن داوری می گردد ،
نزد همگان ، تصویردقیق وروشنی ندارد، هرچند که در متون علمی در رشته هایی مانند جامعه شناسی یا علوم اداری نیز از تعاریف مشخصی تبعیّت نمی شود .
درایران، نهادهای مشارکتی سنتی در زمینه های مختلف اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی، پیشینه ای طولانی داشته اند.شاید بتوان اندیشه ایجاد و تاسیس نهاد های مشارکتی رسمی رادرجریانهای فکری انقلاب مشروطه بویژه طرح تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی آن دوران ریشه یابی نمود .
دردهه 1340 شمسی نیز با تاسیس نهادهای دیگر ، نظیر تعاونیهای روستایی و انجمن های ده مواجه هستیم .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، مشارکتهای مردمی به شکل شوراهای مردمی از سطح ده تا استان درقانون اساسی مصوب سال 1358 پیش بینی شد ؛ لذا حضورمردم درفعالیتهای اجتماعی واقتصادی ومیزان مشارکت در تشکیل سازمان های غیردولتی بیشتر شده وبه خصوص پس از سال 1376 وطرح جامعه مدنی وتوسعه مشارکت های داوطلبانه مردمی وکاهش تصدی گری دولت ، زمینه های مناسبی برای رشد و توسعه تشکل های داوطلب مردمی فراهم شده است . بیشترین گرایش به سوی تمرکززدایی ومشارکتهای مردمی درقانون برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی ( 1383-1379) دیده می شود .
تحولات مزبور همراه با اعتقادات وباورهای ملی ومذهبی مردم ایران برای انجام امور خیر و
یاری گری ، تعاون ، کمک به بحران ها و معضلات اجتماعی و رشد و توسعه پایدار و… زمینه ساز افزایش تشکل های داوطلب مردمی درایران بوده ، به طوریکه که برآورد می شود در حال حاضر بیش از پانزده هزار سازمان غیردولتی (NGOs) درایران فعال هستند و خدمات داوطلبانه ای را ارائه
می دهند .
این سازمان ها حدود 5/0 درصد از سازمان های غیردولتی فعال در جهان را تشکیل می دهند .باتداوم برنامه اصلاحات اجتماعی ، اقتصادی وتوسعه سیاسی در کشور ودر چارچوب قانون برنامه های سوم و چهارم توسعه ، انتظار می رود که هم تعداد و هم تنوع فعالیت های سازمان های غیر دولتی در ایران طی سال های آینده توسعه بیشتری یابد.
مقدمه
از ديدگاه جامعه شناسان، تنها مؤسسات اجتماعي مهم در جوامع امروزي گروههاي نخستين و سازمانهاي بوروكراتيك نيستند، بلكه انواع سازمانهاي داوطلبانه، مؤسسات خيريه و سازمانهاي خودياري كه علاوه بر سازمانهاي ديگر زماني دراز وجود داشتهاند، جزء مؤسسات مهم اجتماعي به شمار ميآيند. براي مثال در دوران اوليهي صنعتي شدن، بسياري گروههاي كارگران، مانند باشگاههاي كارگرانيا مؤسسات آموزش كارگران تأسيس گرديدند. براساساين ديدگاه بايد توجه داشت كه سازمانهاي خودياري و داوطلبانه اغلب به طور آشكار با سيستمهاي بوروكراتيك فرق دارند.
تعداد و انواع سازمانهاي خودياري به طور كلي اساساً در طول قرن گذشته افزايشيافته است. انجمنهاي مسكن، گروههاي باز پروري معتادان و صدها سازمان خودياري ديگر به وجود آمدهاند ؛ معدودي از آنها تاريخ پيوستهاي دارند كهيك صد ساليا بيشتر از آن ميگذرد، در حالي كه ديگران نسبتاً به سرعت به وجود مي آيند و از ميان ميروند.
در گذشته حق تشكيل سازمانهاي خودياري به هيچ وجه هميشه در قانون پذيرفته نشده بود. در بسياري از كشورها نخستين اتحاديههاي كارگران با واكنشهاي خصمانهي مقامات مسئول روبه رو شدند و گاهي ممنوع گرديدند. حق تشكيل سازمانها بر طبق منافع و هدفهاي آزادانه ی انتخاب شده، حقي بود كه در بيشتر جوامع براي آن ميبايست مبارزه كرد.
سازمانهاي داوطلبانه از افرادي تشكيل ميشوند كه در وضعيت مشابهي قرار دارند و براي كمك بهيكديگر در دنبال كردن منافع مشتركيا رويارويي با مسائل مشترك گرد هم ميآيند. اين گونه سازمانها معمولاً غيرسلسله مراتبي[2] و مشاركتي[3] بوده و فاقد موقعيتهاي ثابت مرتبط با بوروكراسيها هستند. آنها غالباً داراي اعضاي شناوري هستند مثلاً افراد ممكن است براييكيا چند بار گرد همآيند و سپس گروه را ترك كنند. اين گونه سازمانها معمولاً یا به پولي كه توسط اعضاء گردآوري ميشود و يا به هدايا وابستهاند و شكلهاي درآمد ثابتي ندارند. اگر كاركنان حقوق بگيري وجود داشته باشند، در مقايسه با همتايانشان در سازمانهاي رسميمعمولاً حقوقهاي پاييني دارند. معمولاً نوعي آرمان اخلاقي، اعضاي سازمانها را بهيكديگر پيوند ميدهد.
بدينسان ميتوان شكل اوليه و اصلي سازمانهاي غيردولتي (NGOs) را همان سازمانهاي داوطلبانه و خودياري دانست، كه براساس اصول داوطلبي، استقلال طلبي و داشتن اهداف و منافع مشترك تشكيل ميگردد.
در طي سالهاي اخير سازمانهاي غيردولتي به بازيگران مهميدر حيات بشر در سطوح مختلف تبديل شدهاند. به نحوي كه ميتوان به طور منطقي استدلال كرد كه ظهور سازمانهاي غيردولتي موجب تحولاتي بنيادين در روابط بين دولتها و جوامع در سراسر جهان شده است. سازمانهاي غيردولتي حتي بهيكي از بازيگران مهم در روابط بين دولتها (سياست بين الملل) تبديل شدهاند و انتظار ميرود كه به تبع، روابط بين دولتها را نيز بطور قابل توجهي تحت تأثير قرار دهد.
اما چگونه ميتواناين رشد را تشريح كرد؟ چگونه ميتوان سازمانهاي غيردولتي را درك و تحليل كرد؟يا به طور بنيادي تر ، معناي واقعييك سازمان غيردولتي چيست؟ چه رابطهاي بين دولتها و سازمانهاي غيردولتي و بين آنها با آن چه امروزه توسعه اجتماعي ناميده ميشود وجود دارد؟ چه تفاوتهايي بين سازمانهاي غيردولتي وجود دارد؟يا به عبارتي گونههاي مختلف سازمانهاي غيردولتي چيست؟ گونههاي مختلف سازمان غيردولتي را چگونه ميتوان تشريح كرد؟ مهمترين حوزهها و عرصههاي فعاليت سازمانهاي غيردولتي كدامند؟ منابع تأمين مالي فعاليتهاي سازمانهاي غيردولتي كدامند و سازمانهاي غيردولتي براي بقا و ادامه فعاليتهاي خود معمولاً از چه منابعي استفاده ميكنند؟ چه ويژگيهايي ساختار سازماني سازمانهاي غيردولتي را توصيف ميكند؟ رهبران و مديران سازمانهاي غيردولتي از چه خصوصياتي برخوردار هستند؟ چه عواملي در شيوه مديريت سازمانهاي غيردولتي را به شيوههاي مديريتي در دولتها و بخش اقتصاد متمايز ميكند؟ چه رابطهاي بين سازمانهاي غيردولتي و سازمانهاي بين المللي بين دولتي مانند سازمان ملليا بانك جهاني و غيره وجود دارد؟ چه چالشها و نويدهايي فراروي سازمانهاي غيردولتي وجود دارد؟
فهم سازمانهاي غيردولتي نيازمند پاسخ بهاين سؤالها است. به عبارت ديگر پاسخ بهاين سؤالات، اطلاعات پايهاي را فراهم ميكند كه براي آشنايي با ماهيت سازمانهاي غيردولتي ضروري است. اما به سختي ميتوان اثري علميپيدا كرد كه در آناين سؤالات به طور سيستماتيك پاسخ داده شده باشند. به همين علت امروزه با آن كه عبارت سازمانهاي غيردولتي (NGOs) به طورمكرر توسط افراد در محاورات و گفتگوها مورد اشاره قرار ميگيرد، اما آنها قادر نيستند به طور قانع كنندهاي بهاين سؤالات پاسخ دهند. حتي بسياري از افرادي كه در سازمانهاي غيردولتي كار ميكنند ممكن است درك روشني از بسياري ازاين ابعاد و جنبههاي پايه سازمانهاي غيردولتي نداشته باشند.
ازاين رو اقدام به پژوهشي براي فراهم ساختن و ارايه اطلاعات پايه در مورد سازمانهاي غيردولتي براي آشنايي بااين سازمانها ضروري است. دراين پژوهش سعي بر آن استيك فهم از ماهيت سازمانهاي غيردولتي،اندازه، قلمرو و اهميت سازمانهاي غيردولتي بدست آوريم. اميد استاين تحقيق به پر كردن شكاف در دانش ما در باره سازمانهاي غيردولتي كمك نمايد.
بيان مسأله
اين امر مسلمياست كه پژوهشهاي كاربردي، مساله مدار هستند؛ بدين معني كه تمام فرايند پژوهش، از اولين گامهاي مشاهده تا آخرين مراحل استنتاج، بايد حوليكياچند مسالهيا مشكل دور بزند. بنابراين، روشن كردن مشكليا مساله دريك تحقيق علمي-كاربردي،يكي از ضروري ترين و اولين گامهاي پژوهش است. اگر مسأله ، خوب روشنيا تبيين نشود ، تمام مراحل بعدي فرايند تحقيق از قبيل : جمع آوري اطلاعات و استنتاجيا نتيجهگيري ، دچار اشكالات و نواقصي خواهد شد كه ناشي از خود آن مراحل نيست، بلكه ناشي از روشن نبودن و بيان نادرست مسأله است . بنابراين شايد اغراق نباشد كه بعضي از محققان معتقدند كه خوب و درست روشن كردن مساله، معادل نيمياز فعاليتهاي پژوهشي است.[4]
پژوهش حاضر نيزيك تحقيق مساله مدار كاربردي است كه در صدد حليكي از موضوعات اساسي توسعه اجتماعي درايران است. از آنجا كه سازمانهاي غيردولتي( (NGOsيكي از ابزارهاي اساسي در جهت رشد و توسعه جامعه هستند و در اكثر كشورها نقشي اساسي در فرايند توسعه برعهده دارند، چند صباحي است كه در كشورما نيز مورد توجه جدي قرار گرفتهاند؛ جامعه و دولت تلاش ميكنند تا ضمن كمك به شكلگيري و ايجاد اين نهادها، در فعاليتهاي توسعه براي آنها نقشي محوري قائل شوند. اما اين سازمانها، در فرايند توسعه هنوز نتوانستهاند جايگاه مناسبي را كسب و اعتماد ملي و دولتي را به خود جلب نمايند.
سازمانهاي غيردولتي بايد توان خويش را در حل و فصل مشكلات مهم اجتماعي اثبات كنند آنها همچنين بايد بتوانند به نيازهاي اجتماعي به شكل كارآمد و اثر بخش پاسخ دهند. بسياري از سازمانهاي غيردولتي شاهداين هستند كه ديگران، بهره وري و كيفيت ارائه خدمات آنها را با دقت زياد بررسي ميكنند. تقاضاهاي اجتماعي، قانوني، سياسي، حقوقي و غيره براي مسئوليت پذيري رو به افزايش است كه سازمانهاي غيردولتي بايد بتوانند، فرهنگ مسئوليت پذيري را اجرا كنند
[1] . NON GOVERNMENTAL ORGANIZATIONS
[2] . non-hierarchical
[3]. Participatory
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.