پایان نامه قصاص و موانع آن در قانون مجازاتهای اسلامی
فهرست محتوا
فهرست مطالب
چکیده: 1
مقدمه. 2
موانع ثبوتی : 3
عدم قصاص پدر به قتل فرزند در فقه شیعه. 4
فتاوی فقهای شیعه : 4
عدم قصاص پدر به قتل فرزند در فقه عامه. 5
نقش انگیزه در قصاص پدر به قتل فرزند. 6
دلایل معافیت پدراز قصاص چیست؟. 8
ادله ممنوعیت قصاص مادر به قتل فرزند به شرح زیر می باشد : 11
قتل فرزند توسط مادر در فقه شیعه : 12
قتل فرزند در حقوق خارجی.. 14
نتیجه. 18
پیشنهاد. 19
منابع: 20
مقدمه
همانگونه که مستحضرید و نهادهای مختلف ذیربط نیز احتمالاً گزارشهایی را در این خصوص، تقدیم حضور نمودهاند، یکی از معضلات دستگاه قضائی کشور، وضعیت حقوقی خاص برخی از محکومان به قصاص نفس میباشد که تداوم بازداشت قانونی آنان و انتظار برای رفع موانع اجرای حکم مشکلات عدیدهای را – علاوه بر محکومان و خانوادههای آنان – برای مسئولین امر نیز فراهم میآورد. این موضوع – همچون سایر موضوعات و مسائل – به دلیل گستردگی و اقتضائات استان تهران، ایجاد مشکلات مضاعفی را برای دادگستری این کلانشهر در پی دارد؛ چه آنکه:
به حکایت مستندات آماری موجود، تعداد 325 تن از محکومان به قصاص نفس که آرای محکومیت آنان با سیر در تمامی مراحل دادرسی مربوط، قطعیت یافته است، در زندانهای استان تهران، در انتظار اجرای حکم به سر میبرند. تعدادی از این محکومان، حدود 20 سال است که منتظر اجرای حکماند.
موانع قصاص
موانع عمدهای که در راه اجرای احکام محکومان موصوف، وجود داشته و به تفکیک موارد زیر قابل ارائه میباشند، که به موانع ثبوتی و موانع اجرایی تقسیم بندی میشوند.
موانع ثبوتی:
- رابطه ابوت
- مسلمان بودن قاتل و کافر بودن مقتول
- مجنون بودن قاتل
موانع اجرایی:
– عدم پرداخت فاضل دیه.
– عدم مراجعه اولیای دم مقتولان.
– عدم درخواست اجرای حکم قصاص از سوی اولیای دم مقتول.
– عدم تودیع سهم وارث صغیر مقتول.
– درخواست دیه از سوی اولیای دم و عدم توانایی مالی محکومعلیه بر پرداخت آن.
در این میان، علت عدم اجرای حکم در مورد تعداد 112 نفر از محکومان، عدم مراجعه اولیای دم مقتولان، نسبت به تعداد 82 نفر، عدم پرداخت فاضل دیه و در مورد حدود 100 نفر، تابعیت خارجی (افغانی) قاتل و مقتول اعلام شده است.
عدم قصاص پدر به قتل فرزند در فقه شیعه
در فقه همانطور که برای قتل عمد قصاص معین شده است موانعی هم تحت عنوان شرایط قصاص مطرح شده است. یکی از شرایط این است که قاتل پدر مقتول نباشد. این شرط از موانع اجرای قصاص در مورد پدر است که این امر
طبق حدیثی از امام صادق (ع) که فرمودند: (لا یقتل والد بولده و یقتل الولد بوالده پدر در صورتی که فرزندش را بکشد قصاص نمیشود اما فرزند اگر پدرش را بکشد قصاص میشود) میباشد. (1)
فتاوی فقهای شیعه:
علامه حلی در این زمینه میگوید: اگر پدر فرزندش را بکشد قصاص نمیشود هر چند پدر در درجه دوری قرار داشته باشد. اما اگر فرزند پدرش را بکشد قصاص میشود ، همچنین مادر اگر فرزندش را بکشدقصاص میشود و بقیه خویشاوندان مانند اجداد و جدات مادری و برادران و خواهران و عموها و عمهها و خالهها و داییها قصاص میشوند. (2)
ملامحسن فیض : ” پدر به واسطه قتل فرزند قصاص نمیشود و دلیل آن نص و اجماع میباشد. (3)
4
امام خمینی در تحریرالوسیله در بخش فروع فعل قصاص و بعنوان یکی از شروط اعمال مجازات قصاص چنین توضیح میدهند:”شرط سوم انتفاء پدر بودن است. پس پدر به قتل فرزندش کشته نمیشود و ظاهرآن است پدر پدر کشته نمیشود و هکذا ”
شهید اول:” و منها (ای و من شرائط القصاص) انتقاء الابوه – فلا یقتل الوالد وان علا بابنه ”
و ان نزل لقوله صلی الله علیه و آله: ” لا یقاد لابن من ابیه ” (4) والبنت کالابن اجماعا، او بطریق اولی و فی بعض الاخبار عن الصادق علیه السلام:” لا یقتل والد بولده و یقتل ولد بوالده ” (5)
5
عدم قصاص پدر به قتل فرزند در فقه عامه
فقهای اهل سنت همانند فقهای شیعه پدر را در مورد قتل فرزند معاف از قصاص میدانند. در بین اهل سنت فقه شافعی معتقد است که چنانچه پدری فرزند خود را بکشد، کشته نمیشود. حنبلیها نیز همین اعتقاد را دارند، حنفی نیز بر همین نکته تاکید دارد ومالکی میگوید: ” بنا بر مذهب مالکی در صورتی که مردی دانسته و خواسته فرزندش را به قتل برساند همانند اینکه او را شکنجه کرده و او را سر ببرد ویا او را حبس کرده، از جمله مواردی است که عذری از او پذیرفته نمیشود. و در صورتی که ادعای خطا کند موجب شبهه نمیشود. در این صورت بدون هیچ اختلافی همگان پدر را به قتل فرزند قصاص میکنند، ام
اگر بخاطر تأدیب مرتکب قتل فرزندش شود دوقول در مذهب است، گروهی قائل به قصاص و گروهی دیگر قائل به عدم قصاص وتغلیظ دیه هستند. ”
نقش انگیزه در قصاص پدر به قتل فرزند
آیا میتوان تفکیکی بین قتل فرزند از روی تأدیب و ظلم قائل شد؟
در بین فقها هم در امامیه و هم در اهل سنت، گاهی قائل به تفکیک بین قتل فرزند از روی تأدیب و دلسوزی و قتل فرزند از روی ظلم شدهاند، و نظر به این دارد که اگر پدر از روی عاطفه و تأدیب مرتکب قتل شود قصاص نمیشود و اگر از جهت انگیزههایی همسان با دیگر قتلها شود از جمله ظلم، کینه، …. از این باب با دیگر قتلها تفاوتی ندارد و قصاص باید صورت گیرد.
6
ابن رشد اندسی از فقهای بزرگ مراکشی، بین قتل فرزند از روی رحمت و دلسوزی و حفظ آبرو و قتل فرزند از باب بی رحمی و ظلم تفاوت قائل شده است.
طبق استفتائی که از آیت ا…صانعی صورت گرفته در این رابطه پاسخ ایشان چنین است:
“استثناء ازاصل کلی قصاص در قتل ولد توسط والد که در روایات صحیحه ومعتبره آمده اختصاص به جایی دارد که قتل از راه عواطف و تخلف فرزند از نصایح خیر خواهانه پدر باشد نه سایرموارد که قتل با انگیزههای دیگر، که دربقیه قتلها وجو د دارد باشد، که درآن صورت اصل کلی قصاص ثابت است و به عبارت دیگرعدم قصاص پدر اختصاص دارد به جایی که جان پدر با همه عواطف و نصایح و
خیرخواهی برای فرزندش و تخلف فرزند به لبش رسیده وتقریبا اگر نگوییم تحقیقاً، پدرکانه به خاطرهمان نصایح و تخلفها بدون اختیار دست به چنین عملی زده، نه در
جایی که پدر با انگیزههایی که در سایر قتلها موجود است قتل را انجام دهد، یعنی قتل به خاطراغراض شخصی دشمنی وطمع درمال وپست و ریاست و یا فاش نشدن خیا نتها وامثال آنها بوده. چون در اینگونه قتلها والد یت و ولدیت که در لسان ادله آمده، هیچ گونه دخالت و سهمی نداشته وادله به خاطر همین دلا لت، یا ظهوردر قسم اول دارد و یا از قسم دوم منصرف است و به هر حال شمول دلیل استثنا ء به خاطر اطلاق دلیل میباشد و آن اطلاق به خاطر همان اشعار ذکر شده و مناسبت حکم و موضوع منصرف از قتلهایی با انگیزه ضد بشری و ضد انسانی (یعنی قسم دوم) میباشد و تنها شامل قسم اول است، یعنی انصراف به سوی او دارد و یا اصولاً همان جهت دخالت عنوان والدیه و ولد درقتل وفهم عقلایی که قانونگذار نمیخواهد جنایت فرزند را بدون قصاص بگذارد، و مناسبت حکم و موضوع سبب ظهور لفظی آن دلیل به واسطه قرینه ذکر شده در اختصاص به قسم اول است
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.